۱۰ پاسخ

چه عجیب!!

منم کیسه ابم پاره شد
رفتم بیمارستان با کلی ورزش و فشار به خودم بعد ۵،۶ ساعت ورزش مداوم شدم ۲ سانت ولی بچه نمیومد تو لگن
دستگاهم انقباض تا ۷۰٪ نشون میداد ولی هیچ دردی حس نمیکردم و در نهایت سزارین شدم😅

آره دیگه بدن همه خو مثل هم نیست..من خودم استراحت مطلق بودم سرکلاژی بودم چهار روزه زایمان کردم ..کیسه ابم پاره شد رفتم گفت ۹سانتی

بسلامتی عزیزم قدم نو رسیدت مبارک

دقیقا منم هرچی ورزش کردم بی فایده بود بچم اصلا پایین نیومده و درد هم ندارم، قراره دوشنبه سونوی اخر رو بدم اگه همچنان اینطور باشه قراره سز بشم دیگه

عاا بابا سزرین خییییلی خوبه

فقط بگو شیردهیت چطوره؟شیر داری؟

یعنی اینطوری که اونی که طبیعی میخواد هرکاری میکنه نمیشه اونیم که سز میخواد تهش طبیعی میشه😂

خدا رو شکر زایمان راحتی داشتی🌺🌺🌺

خوبه دگ سزارین و راحت شدی منم از ساعت ۶ صبح تا ۵ عصر فقد زیر سوزن و سرم آمپول فشار بودم ۱۰ سانت فول شدم که سر بچم تو لگن نمیامد

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۳ ماهگی
سلام بچه ها میخوام از تجربه سختم واسه روز زایمان بگم

که ۸آبان دکتر بهم گفته بود بیا واسه زایمان طبیعی بستری شو که رفتم بعد معاینه تحریکی بهم گفتن دوسانت بازی برو خونه پیاده روی کن پس فردا بیا که من رفتم خونه از شیاف گل مغربی بگیر تا خاکشیر و پیاده روی و پله رفتن و اسکات زدن زیر دوش و رابطه داشتن بدون جلوگیری هیچ کدوم فایده نداشت چون پس فرداش یعنی۱۰آبان که رفتم بستری شدم گفتن دوسانت باز هستی که اومدن آمپول فشار بهم زدن تا دردم بگیره و آماده زایمان بشم که با دوتا سرم آمپول فشار و بیست سی باری که پرستارای شیفت معاینه تحریکی ام کردن همون دوسانت بودم و داشتم از درد میمردم که حالا بهم میگفت پاشو با توپ ورزش کن که من از ترسم با اون دردم ورزش میکردم که زودتر زایمان کنم ولی دهانه رحمم باز نشد که نشد آخر سر بعد ده ساعت درد کشیدن که مرگو جلوی چشمام دیدم بردنم سزارین اورژانسی یعنی هیچ موقع یادم نمیره وقتی پرستار اومد گفت آماده سزارین شو داشتم از خوش حالی بال درمیاوردم که خلاصه ساعت ۵ صبح ۱۱ آبان رفتم اتاق عمل و بیحسی اپیدورال شدم و ساعت ۵ و ربع بچم به دنیا اومد و اکه برمیگشتم به عقب هیچ موقع به خاطر پول از عمل سزارین نمی گذشتم که طبیعی رو انتخاب کنم 😰
مامان mahlin مامان mahlin ۸ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی با اپیدورال
پارت اول
سلام خانوما
من از اول خیلی میخواستم طبیعی زایمان کنم و از سزارین بیشتر از طبیعی میترسیدم بخاطر همین تمام کارهایی که برای زایمان طبیعی لازم بود انجام دادم مثلا کلاس یوگا بارداری، پیاده روی، پله نوردی و هرچی برای نرم شدن دهانه رحم خوب بود خوردم و ....
چهارشنبه ۲۳ خرداد رفتم معاینه دکتر گفت لگنت برای زایمان عالیه دهانه رحمت نرمه و دو سانت بازه خوشحال بودم و اومدم خونه منتظر بودم دردام شروع شه ☺️
فردا صبحش ساعت ۷ و نیم تا از خواب بیدار شدم حس کردم خیس شدم تا پاشدم یکم آب ازم ریخت فهمیدم کیسه آبم باز شده. با عجله وسیله جمع کردم و آماده شدم رفتم بیمارستان.
توی تریاژ معاینه شدم، بستری شدمو رفتم اتاق زایمان. بدبختی این۹ا بود اصلا درد نداشتم و معلوم بود زایمانم قراره خیلی طول بکشه. سرم فشار بهم وصل کردن که دردام شروع بشه تا ۱ هیچ دردی نداشتم اصلا فقط ازم آب میومد و خیلی رو اعصاب بود🤦‍♀ ساعت ۱ معاینه تحریکی شدم و ماما گفت کیسه آب هنوز روی سر بچه هست و باید کامل بزنیمش کیسه آبو زدن بعد از اون ۳ سانت شدم.
چون میخاستم سریعتر زایمان کنم نخابیدم رو تخت پاشدم ورزش کردم گفتم برام توپ آوردن و کلا سر پا بودم تا روندش سریع تر پیش بره.
مامان رادمهر👼 مامان رادمهر👼 ۱ ماهگی
سلام‌مامانا🤗اومدم از تجربه زایمانم براتون بنویسم (سزارین اجباری) پارت یک

۴۰هفته با نامه دکترم بستری شدم بدون هیچ درد و با دهانه رحم بسته
اینم بگم که زایمان طبیعی دوست داشتم و خیلی تلاش کردم از ورزش های لگنی و پیاده روی و شیاف گل مغربی و رابطه و معاینه تحریکی و هرکاری فکرشو بکنید کردم اما دهانه رحمم حتی یکسانتم باز نشد و دیگه بستری شدم صبح دوشنبه و رفتم زایشگاه و یک دوز قرص زیرزبونی بهم دادن تا درد و انقباضاتم شروع بشه و‌من هم کلی ورزش رو توپ و دوش اب گرم و اسکات و تو اتاقم انجام میدادم و هر چند ساعت ازم NST میگرفتن و دردام پیشرفت داشت و انقباضات خوبی داشتم و‌یکسانت دهانه رحمم باز شد و خلاصه همچنان ورزش میکردم و‌تحرک داشتم تا به ۴سانت برسم و‌ماما همراهم بیاد و‌خلاصه بگم که دوبار معاینه تحریکی شدم وچندین بار معاینه دهانه رحم که کلی عذاب کشیدم و فقط گریه میکردم اما رحمم کلا یکسانت بیشتر باز نشد و من تو زایشگاه تا صبح سه شنبه درد کشیدم و کلی روحیمو از دست دادم و بعدش دکترم صبح اومد دید پیشرفت نداشتم و رحمم باز نمیشه منو آماده کردن و‌سوند وصل کردن برای سزارین و سوند هم اصلا درد نداشت و قابل تحمل بود
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۱ ماهگی
تجربه زایمان🩵
خب عاقااااااا برید کنار بیام تجربه زایمانم بگم چون زیاد گفتید چطوری بود و چطوری شد 😁
من ی بار تو ۳۵ هفته که بستری شدم معاینه شدم دهانه رحمم بسته بود
کم و بیش پیاده روی میکردم ولی نه زیاد با دوش آب گرم و اسکات معمولی
خب من جمعه صبح شروع کردم سه ساعت پیاده روی رفتم اومدم رفتم حموم زیر دوش ۲۰۰ تا اسکات زدم دو ساعت ورزش هامو انجام دادم دوباره یکم راه رفتم دوباره رفتم حموم ۱۰۰ تا دیگ اسکات زدم🙊
تو خونه هم در کنار ورزش اسکات میزدم
خلاصه شد آخرشب دردام بیشتر شد
ساعت یک رفتم زایشگاه 🙃
معاینه شدم ی فینگر بودم هنوز 😎
از خودم نا امید شدم🤣
ولی دکتر با توجه به ان اس تی و سابقه بستری گفت بستری شو واسه زایمان😍
منو میگی تو پوست خود نمیگنجیدم😆
بعد بهم گفتن میتونی بری خونه ی دوش بگیری راه بری دوباره بیای تا روند زایمانت بهتر باشه 😋 منم اومدم خونه ی دوش گرفتم دوباره ۱۰۰ تا اسکات زدم 😂 اومدم بیرون دوباره ورزش دوباره راه رفتم😖
تا صبح دوباره رفتم بیمارستان
تا کارامو انجام بدم و پرونده تشکیل بدم اینور اونور ساعت ده وارد زایشگاه شدم😎
شروع کردن نوار قلب و فشار و آزمایش ازم گرفتن قرص زیرزبونی هم دادن واسه اینکه دهانه رحمم بیشتر باز بشه تو این فاصله تو اتاق زایشگاه راه میرفتم رو توپ ورزش میکردم🥺
ساعت شد ۱۲ نیم دکتر خودم اومد بالا سرم معاینه شدم همون ی فینگر بودم ازم ان اس تی ازم گرفتن همش بالا پایین میشد کم کم دردام داشت شروع می‌شد شکمم منقبض میشد سه بار ان اس تی گرفتم مشکل داشت دکترم تا دید گفت سریع آماده کنید واسه سزارین😐😂
منو میگی خوشحال شدم آروم گرفتم دیگه
ساعت یک و نیم بود اومدن سوند وصل کردن اصلا درد نداره نترسید😌
بقیه تو تاپیک میزارم
مامان اَبرَک مامان اَبرَک ۲ ماهگی