۶ پاسخ

منم خیلی دلم تنگ میشه برای نوزادی بچه هام 🥹هرچقد بزرگتر میشن بیشتر دلم تنگ میشه به این فک میکنم یه روزی می‌یاد که میرن دنبال زندگیشون دیگه ازم دور میشن دیوونه میشم من خیلی وابسته دخترمو و پسرمم مثل این دیوونه ها

عزیزم الهی ولی من دارم لحظه شماری می کنم زودتر بزرگ شه واقعا کم اوردم

خدا حفظش کنه عزیزم

تو رو نمیدونم اما من هروقت فکر میکنم دوماه دیگ یکسالش میشه خیلیییی غم‌انگیز خوشحال میشم

اخی عزیزم🥹خدا حفظش کنه

پسر منم هفته‌ی دیگه یکسالش میشه

سوال های مرتبط

مامان 👑آقا شاهان👑 مامان 👑آقا شاهان👑 ۱ سالگی
اخرین حمام شاهانی قبل یک سالگی 🥹
با کلی گریه و جیغ و داد تا حالا انقد گریه نکرده بود🥹
میون دوتا حس گیر کردم یکیش حس قشنگی که پسرم داره بزرگ میشه یکی اینکه هیچوقت به این سن برنمیگرده قدر لحظه ها رو بدونیم درسته سختی داره اما شیرینی بودنشون به همه سختی ها می ارزه
این روزا دارم به پارسال فکر میکنم خدایا چقد ذوق داشتیم چقد مظرب بودیم با باباش همش تو راه بیمارستان بودیم میگفتم خدایا کاش هر چی زودتر بگذره بغلش کنم میرفتم ناامید برمیگشتم اما الان دقیقا برعکس شده دیگه دوران نوزادیش برنمیگرده
چقد قشنگ بود لحظه ایی که رفتم بیمارستان واسه اخرین بار گفتن دیگه وقتشه گل پسرت رو بغل بگیری ساعت دو شب رفتم اتاق زایمان ساعت ۶ شد صبحونه رو آوردن بابایی انقد بیتاب بود راهش دادن اومد پیشم نازم کردو باهام حرف زد گفت نگران نباش خودم پیشتم چقد دلم گرم شد به بودنش بعدش که رفت ساعت ۵ عصر آقا کوچولو به دنیا اومد خدایا چه لحظات قشنگی بود توصیف ناپذیر🥹
اخرین حمام شاهانی قبل یک سالگی 🥹
با کلی گریه و جیغ و داد تا حالا انقد گریه نکرده بود به محض اینکه تموم شد خودشو بهم چسبوند با چشای مظلومش کلی نگام کرد شیر شو خورد رو پام خوابش برد 🥹
میون دوتا حس گیر کردم یکیش حس قشنگی که پسرم داره بزرگ میشه یکی اینکه هیچوقت به این سن برنمیگرده قدر لحظه ها رو بدونیم درسته سختی داره اما شیرینی بودنشون به همه سختی ها می ارزه
این روزا دارم به پارسال فکر میکنم خدایا چقد ذوق داشتیم چقد مظرب بودیم با باباش همش تو راه بیمارستان بودیم میگفتم خدایا کاش هر چی زودتر بگذره بغلش کنم میرفتم ناامید برمیگشتم اما الان دقیقا برعکس شده دیگه دوران نوزادیش برنمیگرده 🥲