۵ پاسخ

بخدا منم رد دادم دیگه انقدر خستم که نگو.تازه بازم شما شوهرت ۶میاد.شوهر منکه ۱۲ شب میاد یه بچه مدرسه ای هم دارم.دیروز امتحان ریاضی داشت خدا میدونه با چه مصیبتی باهاش کار کردم همینطور پسر کوچیکم جیغ میکشید

عزیزم یه پیج تو اینستا هست اسمش dr_hoosh بازی های مناسب هرسنی میزاره بازی های راحت وسرگرم کننده ایه

منم خیلی باش بازی میکنم ماشیناشو میریزم جلوش با قابلمه بازی میکنه

اهنگ میزارم کتاب میخونم از سروکلم بالا میره ماشین بازی بهش میوه خوراکی میدم

خوشبحالت ساعت ۶ شوهرت مباد بر من یک شب میاد یعنی دیونه میشم با دو تا بچه

سوال های مرتبط

مامان ♥️mahour🧿 مامان ♥️mahour🧿 ۱ سالگی
تجربه از شیر زدن پسرم❤️🤤
که میخان بچتون از شیر بگیرین اگه دوست داشتن از تجربم استفاده کنن اگه هم نه که هیچی نیان بگین ایطور بچه اذیت میشه ...

روز شنبه عصر ساعت ۵ بردمش خونه داداشم با بچه ها بازی کرد دیگه منم کمک زن داداشم فرش شستم خواهرم هواسش به بچم یا بقیه بود بچه خیلی دورش بودن دیگه تا ساعت ۱۰ شب بهش شیر دادم باز بازی کرد نزاشتم بخواب تا خوب خسته بشه
ساعت ۱۲ شب خسته شد و دیگه شیر بهش دادم گرفت خوابید
مثل شب های قبل که ساعتش می دونستم کی بیدار میشه بیدار شد ساعت ۲ شب
و من از قبل عطاری بهم یه پودری داد به اسم صبر
زدم رو سینم فقط گذاشتم یکم بوش کنه دید بوش بده دیگه شیر نخورد درحد دو دیقه گریع کرد بعدش خوابید
باز ساعت
ساعت ۴ بیدار شد شیر خاست سرگرمش کردم
اهنگ گذاشتم واسش دیگه با آهنگ خوابید
ساعت ۷ صبح بیدار شد دیگه براش آب شربت لقمه نون پنیری براش گرفتم خورد سیر شد خوابید تا ساعت ۱۰ صبح
دیگه بعدش باز بیدار شد سرگرم شد با بچه داداشم اومد نگاه سینم کرد منم بهش گفتم اخ دیگه خودش هم فهمیدکه نباید بخوره هی می گفت اخ
ساعت ۲ظهر شد غذا دادمش خورد خوابید
ساعت ۴ بیدار شد دیگه خواهرم بردش بیرون سرگرم شد باز اومد تقویتش کردم بادام‌.. خورد دیگه یکم بازی کرد
دیگه ساعت ۹ شب یکم خوابید بیدار شد گذاشتم یکم دیگه خسته بشه و شام باز بهش دادم خورد دیگه ساعت ۱۱ نیم خوابید