۵ پاسخ

عزیزم اون الل گفته دستت بنده که نمیتونی برش داری بهت اس داده بگو رفته بودم سرویس بهداشتی ممونم مامان جان الا رسیدم بهش

من همچنین تقریبا ولی من تا میگن بیار میبرم تا یکم نکهدارن از خدامم هست بعضی وقتا هم به خودم میبرم تا نگهداری من کارامو بکنم

من مادرشوهرم دیوار ب دیوار تاالان خداشاهده یبار نگفته کاری نداری یا نمیخوای بچت بگیرم تابه کارات برسی اصلآ پرسی نمیکنه ماه هانرم اونورم پرسی نمیکنه، خواهرشوهرم هم توکوچمونه ۳تاخونه اونورتر اونم هیچ_

بنده خدا ... ب نظرم خیلی مادر شوهر خوبی داری
من وقتی میرم شهرستان حاَر نیستن ۱ ساعت نگهش دارن
هنوز نگفتن تگه کاری چیزی داری بیار اینحا یک ساعت
میگه مامانت نگه داره منم نوه های دختریمو

خیلی خوبه که اینقدر به فکرتونه
این‌کارش نشونه مهربونیشه
به نظر من با مهربونی جوابشا بده

سوال های مرتبط

مامان شــاهان🩵 مامان شــاهان🩵 ۱۴ ماهگی
امشب پسر یکسالم خیلی بی تابی میکرد،نمیدونم چ دردی داش هرچند دقیقه بیدارمیشد گریه میکرد گریه شدیددددد...اینقدری ک بغلم راهش بردم تا آروم شه دیگ خودمم نا نداشتم،آخرین بار داشتم شیرش میدادم دستم زیرسرم خابمون برد هردمون ک بعدچنددقیقه با جیغش باز بیدارشدم دستمم خواب رفته بود...

هرچقد شوهر عنمو ک کنارم بود صدا زذم ک بیا بغلش کن دستم خابیدع اصن محل نداد هی میگف ول کن و باشه ولی بلند نمیشد منم پاشدم همونطور بچمو بغل کردم تو خونه راهش بردم حس کرذم داره از دستم میفته اونم هی جیغای بد میزد و طوری ک انگار میخاس خودشو از بغلم پرت کنه پایین،گذاشتمش رو تشکش شرو کردم ب گریه ک مامانی چیکارکنم خوب بشی و گریه نکن😭کم آوردم دیگ همونطوری ک گریه میکرد رفتم سمت شوهرم زدم ب پاش یکم محکمترازحالت معمولی و زذم ب پیشونیم باگریه ک خاهش میکنم بلندشو کمکم کن اونم باعصبانیت پاشد و گف چی میگی دیوانه روانی آشغال بیشعور احمق چی میگی این بچه رو هم تو دیوانش کردی و این حرفا...بعدم بچمو برداش بردش اونور خونه همونطوری ک اون طفل معصوم از درد جیغ میزد این احمق هم گف چته دیگ توهم هر پنح دقیقه الکی پامیشی اینکارا ازخودت در میاری...


خدایا به هرچی ک برات عزیزه ازش نگذر😔

خاهشا به یه طریقی منوبچمو ازش  جداکن