انقد که منو تو غربالگریا ترسوندن هیچ لذتی از حاملگی نبردم
حتی الان که آخراشه میترسم بچم به دنیا بیاد یچیزیش باشه
قبلنا خوب بود که هیچکدوم ازین آزمایش و سونو ها نبود

اره والله

منم همینطور ولی توکل به خدا میکنیم ایشالله که چیزی نیست

منم انقدترسوندن انقد گریه کردم استرس گرفتم تارسیدم اینجا

‌من حاضرم غصه ام فقط دوره حاملگی بود ولی میدونم بعد زایمانم تازه غم هام شروع میشه آخرشم دخترم باید بره زیر تیغ جراحی افسردگی گرفتم شب و روزم گریه اس

منم اصلا از حاملگی لذت نبردم

منم انومالی گفتن کیس هیت تو سرش الان بر طرف شده ولی در کل ای زندگیا پر از درد و غم میزارن ما چیزی بفعمیم