۳ پاسخ

.....

خبببببب بقیشششش

شکر بسلامت تموم شد گلم برا منم دعا کن خیلی ترس و استرس دارم🥹❤️

سوال های مرتبط

مامان نازگلی🧚‍♀️ مامان نازگلی🧚‍♀️ ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی 1
خب خانوما تجربه زایمانمو میزارم بیشتر بخاطر مامانایی ک استرس زایمان دارن و از طبیعی میترسن اول اینکه من از 36 هفته یه سری انقباض گرفتم ک البته انقباض کاذب بود ولی ب خاطر همونا دکتر پیاده روی و ورزش و رابطه و... چیزای دیگ ک ب زایمان کمک میکنه رو برا من عقب انداخت و گفت تا 38 هفته هیچکاری نکنم ک من وقتی 37 هفتم کامل شد ب صلاح دید خودم شروع کردم ب پیاده روی روزانه😬 (از نیم ساعت شروع کردم تا اخرا ک شد روزی 2 ساعت شایدم بیشتر) رابطه هم هر چند شب یکبار داشتم ولی بعد رابطه درد و انقباضای شدید میگرفتم ک به زایمانم ختم نمیشد و رسما الکی درد میکشیدم بخاطر همین خیلی کم داشتم شیاف گل مغربی هم هر دو شب یکبار میزاشتم، هفته اخر دیگه رسما خسته شده بودم و همه کار میکردم ک دردم بگیره ولی هیچی ب هیچی تا 40 هفتم کامل شد و تو اون چند روز اخر حرکات بچمم خیلی خیلی کم شده بود رفتم دکتر و بهم گفت ک دو روز بعدش برم بیمارستان برای ختم بارداری اما فرداش قرار شد یه سونو بدم برا احتیاط ، صبح هیجدهم رفتم سونو و متوجه شدم اب دور بچم خیییلی کم شده و علت کاهش حرکات هم همون بود همونجا ب دکترم زنگ زدم ک بهم گفت فردا صبحش برم بیمارستان و بستری بشم
مامان هانا مامان هانا ۲ ماهگی
سلام دوستای عزیز بلاخره من تونستم تایم خالی گیر بیارم و بیام تجربه زایمانم رو بگم من تاریخ انتی ما برا ۱۷ بهمن بود و من منتظر ک درد و ماه دردم شروع بشه اما دریغ از کوچیک ترین درد بهداشت و دکتر بهم گفتن ک باید هر روز ان اس تی بگیری ک مشکلی پیش نیاد من همه ان اس تی ها مو مطب دکتر انجام میدادم روز ۱۸بهمن ک پنجشنبه میشد از شانس ....... دکترم نبود و بهداشت گفت برو بيمارستان بگیر منم رفتم این اس تی هم نگرفتن و گفتن چون یک روز از تاریخ ان تی گذشته بستری باید بشی و اینطوی شد ک من بدون زره ایی درد بستری شدم و رفتم بخش زایمان ب اتاق ک رسیدم اومدن اولین معاینه رو انجام دادن و گفتن دهانه رحم هیچی باز نيست ی قرص زیر زبونم گذاشتن و اکسیژن وصلم کردن رفتن بعد یک ساعت اومدن و معاینه دومم انجام و یک سانت بودم😞از ساعت ۶عصر تا ۸شب من یک سانت بودم تو اتاق خودم ورزشم میکردم ک پیشرفت ک نکرد بعدش نمیدونم چی بود بهم گفتن بزار ی لوله برات بزاریم ک رحمت بدون درد باز بشه منم اجازه دادم و خیلی دردناک ک حتی ندیدم چی بود رو داخل کردن و گفتن تکون نخور ی سرمم وصل اون کردن ک ب داخل بود دردام شروع شده بود بی تاب بودم دلم میخواست راه برم نمیزاشتن از ۸تا۱۱شب با اون دستگاه دردناک شدم ۳سانت ک خودشونم تعجب کردن ....
مامان سید کوچولو🩵 مامان سید کوچولو🩵 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۲

بغیر از همه اینا من بچم خیلی کم حرکت بود و بخاطر اون نشتی ۳۱ هفته من هر هفته سونو بیوفیزیکال و ان اس تی داشتم و مدام با دکتر در ارتباط بودم
دکترمم خیلی حساس و استرسیه
۱۰ دی ماه بود فک کنم ک به دکترم گفتم من اینجوری معده درد میگیرم گاهی گفت درد دنده ام داری ؟ گفتم اره اونم گاهی تیر میکشه موقع نفس کشیدن
از وزنمم ک خبر داشت هر هفته وزنم میکرد اینجوری شد ک برام ازمایش دفع پروتئین ۲۴ ساعته نوشت
تا جواب ازمایش بیاد شد ۱۷ ام و من یکم دفع داشتم عددش ۳۹۶ بود و دکتر گفت مسمومیت بارداری داری و باید ختم بارداری بدیم (قبلش همه داروهامو بخاطر معده درد قطع کرد و پنتوپر‌از‌ل داد ک خوب شده بودم) دکتر گفت یبار دیگه تست ۲۴ ساعته دفع پروتئین بده اگر این عدد بیشتر شده باشه باید همی هفته پنجشنبه یا یمشنبه هفته بعد (داخل ۳۷ هفته ) ختم بارداری بدیم 😐من استرس شدید گرفتم خدایا حالا چیکار کنم من ۲۲ ام وقت اکستشن و بافت داشتم و قرار بود یه هفته قبل زایمان با بیمارستان برای اتاق و فیلبردار هماهنگ کنم و …
اورژانسی از صبح ۱۸ دی ماه من ادرار جمع کردم صبح ۱۹ دی ماه ادرار رو تحویل ازمایشگاه دادم شب ساعت ۸ جواب ازمایش اومد عددش ۴۱۶ بود برای دکتر فرستادم
گفت زود برو بیمارستان دارم میام 😐😐😐😐😐