هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بخوام با بچه تو بغل برم دستشویی 🤱🤦‍♀️
قدر کسایی که کمک احوالتونن بدونین

خیلی بده واقعا من یا صبر میکنم بخابه یا تلویزیونو روشن مینم سر گرم شه برم
۳ ماهه الان هیچی نمیفهمم نه دستشویی نه حموم نه خواب نه غذا

خخخخ کجا بوده خواهر کمک دست تنها کاش بزرگ شن قدر بدونن

من که اینقدر صبر میکنم تا یا شوهرم بیاد یا خواب باشه یا تلویزیونی چیزی بذارم سرش گرم بشه برم دستشویی ...خیلی بد هیچکی کمک احوال آدم نیست😭

درد مشترکه این دستشویی رفتن
مخصوصا الان که شروع کرده به غلط زدن دیگه زیاد نمیتونم بزارمش و برم دستشویی یا حموم

منم یه بار اینکارو کردم🥹🥹🥹 ولی دیگه چاره این نیست

من دخترم را میگذاشتم توی تشک بازی به کارهام میرسم. الان هم یا تدی اشک بازی یا یک گوشه‌ مینشونم اسباب بازی میدم دستش. البته نق میزنه. میرم بهش سر میزنم و دوباره برمیگردم سر کارم. اگه خیلی نق بزنه میگذارم توی صندلی غذا روش را میکنم به سمت خودم و براش شعر می‌خونم.

منم مثل تو تازه شاغلم بچرو با خودم میبرم مدرسه🥲هیچووووقت شب بیداری هامو فراموش نمیکنم هیچوقت، تو تمام شرایط تنها بودم هیشکی نزدیکم نشد

منم باورنمیشد منی که هرروز حموم بودم بهم میگفتن ماهی الان یه هفته اس نتونستم برم🙄

من موندم چشکلی با خودت بردی دستشویی من یه روز می خواستم ببرم با خودم نتونستم

اره تنهایی خیلی سخته درکت میکنم

وای دقیقا وقتی خوابه فقط میرم یا شوهرم باشه اصلا نمیتونم تنهاشون بزارم دخترم همش میخواد پسرمو بزنه

واقعا😑😑😑

🫠🫠🫠🫠