سلام دوستان صبح بخیر
من خیلی ناراحتم قلبم داره میترکه دیشب ساعت۹ونیم ارشا خوابید و ۴صبح بیدارشد منم چون دندون درد داشتم دیگه نخوابیدم و رفتیم تو اتاقش بازی کنیم تا۸صبح که پاشدم صبحونه اماده کنم
روزقبلش هم خیلی خستم بود خلاصه پرتقال اب گرفتم و لباس شستم و چندجور صبحونه چیدم ولی ی لقمه هم نخورد از طرفی دستشویی داشت و خودش رو نگه داشته بود هی میگفت بریم هی میگفت نه
دندونمم شدید درد گرفته بود عصبی شده بودم
گفتم پس پاشو بریم بخوابیم اومددنبالم هلش دادم گریه کرد خیلی خیلی ناراحت شدم کلی گریه کردم شاید چیزی نباشه ولی این اواخر خیلی اشکش رو دراوردم خیلی کم تحمل شدم بشدت عصبی اصلا انگار خودم نیستم
بعدازاون هربار ک رفتم سمتش انگار میترسید اولش یجوری نگاه میکرد بعد میومد سمتم خودم حس میکنم ناراحته چون چندبار به شوهرم گفته ک مامانم داد میزنه و مدام بهونه شوهرمومیگیره
حالا اوردمش پارک دلم واسه معصومیتش میسوزه چرااینجوری شدم قبلا هیچی بهش نمیگفتم صبرم بیشتربود میدونم ظهر باز ممکنه عصبی بشم چون مقاومت میکنه نمیخوابه و‌چون خستم کم میارم
خیلی دلم پره خیلی واسش ناراحتم ازخودم خیلی عصبی و‌ناراضی ام

تصویر
۸ پاسخ

كاملا حستونو درك ميكنم
ب نظر منم نبايد خودتونو سرزنش كنيد چون شما هم انسانيد خسته ميشيد
من خودمم گاهى اوقات كم ميارم خسته ميشم داد ميزنم پسرم گريه ميكنه قلبم اتيش ميكشه
واقعا ي موقع هاى ادم كم مياره

اخ که منم از این شرایط میترسم که به دومی فکر نمیکنم وگرنه عاشق بچه ام

بلاخره پیش اومده خودت ناراحت نکن ولی خداییش چه هوایی دارید آبادان😍😍 تهران داریم خفه میشیم

بزار بازی کن خسته میشه عیب نداره خودتو نارحت نکن خدا بزرگ

حق داری منم اینحوری شده بودم مال هورموناس من بیشتر میفرستادم خونه مامانم تا کمتر داد بزنم سرش ادم دلش میسوزه من خیلی از این بابت گریه میکردم ولی واقعا بازم تکرار میکردم و میفهمیدم دست خودم نیست یه لحظه نمیفهمم چی شد دکتزم گفت مال تغییر هورموناس بعد هز زایمان درست میشی میشی همون مامان سابق

عزیزم بده شوهرت امروز خودت چند ساعت استراحت کن بعضی وقتها لازمه همش که نباید مادر مسول باشه

وای منم صب سر صبونه خوردنش سرش داد کشیدم گریش در اومد تا قبل این یکسال بلند صداش نزده بودم ولی الان🥲

چون خودشون تغییر کردند بازی میخوان توجه زیاد میخوان ما هم کم میاریم ، از طرفی حصور ما همیشکی حضور پدرها کم رنگ فشار روحی روی ما خیلی زیاد متاسفانه باید تحمل کنیم ما هم اومیم کم میاریم

سوال های مرتبط

مامان مهدیس کوچولو مامان مهدیس کوچولو ۴ سالگی
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
خسته شدم خیلی نمیدونم با دخترم چیکار کنم چطوری رفتار کنم حس میکنم اصلا حرفامو نمیفهمه که اینجوری میکنه الان چن روزه اصلا اصلا دستشوییشو نمیگه باز میریزه تو خودش. امروز از صب فقط شلوار شستم نمیدونم چه رفتاری کنم عصبی بشم و دعواش کنم بیخیال باشم و حرص بخورم. بزنمش. والا نمیدونم. این همه گفتار درمانی و کاردرمانی میبرم هنوزم درکش پایینه هنوزم جمله نمیگه با حرفا و کلماتی که بلده ارتباط نمیگیره خسته شدم خیلی خیلی عذاب میکشم ینی دلم به هیچی خوش نیس. بعضی چیزا رو قشنگ متوجه میشه. دستور پذیریش خیلی خوب شده دایره لغاتش زیاد شده اما هنوزم درکش پایینه هنوز دستشویی رو مشکل داره دقیقا دو ساله پوشک نمیکنم اما هنوزم یاد نگرفته دوساله من دارم بهش یاد میدم ولی انگار نه انگار قبلا حداقل قشنگ جیششو میگفت خطا نداشت اصلا اما الانم اونم نمیگه هر چی میگم تکرار میکنم براش عصبی میشم یا با صبوری براش میگم هیچ کدوم فایده نداره. از صب سردرد گرفتم حالم اصلا خوب نیس. 😔ینی ممکنه این روزا بگذره دخترم حداقل دستشویی رفتن رو یاد بگیره دیگه خونم نجس نباشه آخ دلم میخواد زار زار گریه کنم با یکی درد دل کنم 😣😣 نه هیچ جا میرم نه کسی رو دعوت میکنم چون دوس ندارم رو دخترم عیب بزارن. همش میگم درست میشه دخترم خوب میشه خداروشکر اتیسم نداره بیماری خاصی نداره فقط تاخییره اونم رفع میشه اما پس کی دیگه صبرم تموم شده. میدونم میام اینجا تایپیک میزارم گاهی حال شمارم میگیرم اما واقعا احتیاج دارم حرفامو درد دلمو به یکی بگم اینطوری یکم حداقل آروم میشم😒
مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
خانما ی سوال دارم ک خیلی فکرمو مشغول کرده
ی مدته پسرم دسشویی نمیره هفته ای یبار دفع داره اونم با شیاف
هرروز بهش ملین و انواع شربتا گیاهی میدم دسشوییش میگیره ولی قایم میشه تا وقتی ک ول کنه هربار بالا پایین میپره ولی حاضر نمیشه بره دسشویی و اون عفته ای یبار هم باجیغ و‌گریه میره و حتی بالاهم میاره
دارویی هست ک شکمش اب بشه طوریکه ک نتونه خودش رو نگه داره؟
سوال بعدی اینه ک ادرارشم نگه میداره جلو شلوارش همیشه خیسه ولی ی مدته اینقد نگه میداره ک جیش میکنه تو خودش
امروز صبح گفتم بریم دسشویی گفت نه یهو دیدم ایستاده خودش رو خیس کرد بعد رفت دسشویی خودش رو شست خیلی ناراحت شدم ما تو خونه دعوا نذاریم تنبیه و کتک نداریم هرروز بیرونیم همه چی دراختیارش گذاشتم روزی بالای ده بار بهش میگم ک دوسش دارم مطمئنم سوزش و ایناهم نداره ولی فکروخیال دیوونم کرده نمیدونم چشه هربار ک میپرسم ی چیزی میگه یبار میگه خستم میشه یبار میگه دستم بندبود و اصلا نمیدونم چشه
اگه راهکاری دارید خواهش میکنم کمک کنید چندروز دیگه داداشش دنیا میاد و من خیلی خیلی نگران این موضوعم
مامان ایلیا جونم❣️ مامان ایلیا جونم❣️ ۴ سالگی
خانوما ی مشورت میدین

میگم وقتی خونه ایم ایلیا اصلا با وسایلش بازی نمیکنه یعنی بهت بگم شاید کلا ی ربع با توپش شوت بزنه و شایدم کلا تو روز ی ربع هم با ۴ تا اسباب بازی ور بره همینننننن

همش یا باید با ما مشغول باشه یا کارتون تلویزیون یا همینجوری میخوابه کف زمین و رو مبل و‌غر میزنه و میگ حوصله م سر رفته و اینا من دیگ انقدددد قاطی کردم

دادو بیداد کردم ک اینهمه اسباب بازی ریخته اصلا بازی نمیکنی و دیگه برات نمیخرم و پاشو بازی کن و اینا خیلی دیگ عصبانی شدم
بخدا جرا ت ندارم ی روز خونه باشم صب تا شب چون همش میخواد کارتون ببینه یا همش باید من باهاش مشغوول باشم همین دو حالته ..

ولی خب خیلی دعواش کردم و‌جیزایی ک واقعا نباید میگفتم و‌گفتم🫤🫤🫤

کلا خیلی هی بهش میگم بازی کن برو با اسباب بازیات بازی کن چرا خودت بازی نمیکنی و.. حس میکنم حساستر شده اصلا بعد هی میگه مامان بازی کردم یا دارم بازی میکنم یعنی انگار خودشم استرسشو گرفته
نمیدونم واقعا چیکا کنم🙄🙄🙄🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️