امشب خونه پدرشوهرم بودیم برادر شوهرم اینا بودن با خواهرشوهرم تا رسیدیم پدر شوهرم رفت نشست پیش شوهرم بغلش میکنه بوسش میکنه هر لحظه پیششه ها بخاطر من احساس میکنم اونطوری میکنه🤦‍♀️هی منو نگا میکنه ببینه من چیکار میکنم هی به شوهرم حرفای🔞میزنه میخنده انقد گریه کردم به شوهرم میگم زشته به بابات بگو این حرفارو نزنه حرفش شده تو کادیت نباشه بابا قبل من چرا این کارارو باهات نمیکرد😔🤦‍♀️در گوش شوهرم حرف میزنه میگه زنت دیگه منو بوس نمیکنه اینو خودم شنیدم🤷‍♀️وای وای وای

پدرشوهرت مریضه

شوهرت هیچی نمیگه واقعا مشخصه ک مریضه چ لزومی دارا این حرفا رو میزنه🙄🙄🙄

یاخدا
ببین ما زنا هیجوقت اشتباه نمیکنیم حس ششمون توی این چیزا قویه
لباسای خیلی پوشیده بپوش جلوش و توی دیدش نباش تا میبینی نگا میکنه برو تو اتاق یا آشپزخونه یه کاری کن جلو چشمش نباش

بنظرم اصلا نرو خونشون خطریه

بسم الله بگو بره....
به حق چیزای نشنیده...
همسرت چیزی نگفت واقعا؟

اینطوری میگه شوهرت هیچی نمیگه؟؟؟😑

کرم داره، این پیرمردا خطرناکن

عزیزم خودت و همسرت چند سالتونه؟
پدر شوهرت تنهاس؟ مادر شوهرت نیس؟ فوت کرده؟

خوبه شوهرت چیزی نمیگه

من اولین باره میشنوم پدر به پسر شوخی اینطوری بکنه چند سالشه شوهرت

زن نداره؟

یعنی چی ؟یعمی بهت نظر داره

یا خدا این دیگه چی بود نصف شبی