۳ پاسخ

من که رسما روانی شدم از درون دارم می پوکم پسرم یک سال ونیمه یا همش آویزون منه یا با داداشش درگیره انقد داد وبیداد میکنم که نگو چند وقت پیش از اعصابم نوک انگشتم ترکید خون اومد خود به خود .خوش به حال کسایی که کمک دارن یکی نیست ده دقیقه بچمو نگهداره میرم حموم غسل صبر میکنم خدا بهم آرامش بده بتونم این دوتا بچه رو بزرگ کنم هرکی هم منو میبینه میگه خیلی پیر ولاغر شدی شوهرمم نه درک میکنه نه وقتایی که خونست کمک میکنه انگار بچه ی همسایه گریه میکنه بر نمیگرده نگاه کنه

وااااای تو رو خدا ی مدت اصلا بینشون نباش منم پسر کوچیکم یکسالش بعضی وقتا اذیتش میکنع ولی جدیدا اصلا کاریشون ندارم تازه از بزرک ک ۴ سالش حمایت میکنم میگم تو خیلی مهربونی هوای داداشمو داری و خلاصه با هر جور تعریف و تمجید یکم اوضاع داره سامون پیدا میکنه

چی داریم بکنیم
من با همین یکی رد دادم،با اینکه دختر بزرگم که کلاس نهمه کلی کمک حالمه ،دائم تو خونمون جنگ و دعوایه،از بس که سر هرچیزی لج میکنه
حالا شما دوتا پشت هم دارید
خدا بهتون صبر و حوصله بده
خیلی سخته

سوال های مرتبط

مامان دوتا عشق مامان دوتا عشق ۴ سالگی
مامانا حالم بده. من تا جای که بشه پسرمو دعوا نمیکنم هرکاری که کنه خرابکاری کنه وسیله خراب کنه کسیف کاری کنه با این که خونم تازه ساختم ولی سعی میکنم برای چیزای مادی دعوا نکنم پسرمو اما به چند بار بد دعواش کردم اونم بخاطر دیگران بوده اونقدر اعصبانی میشم یه وقتایی که داد میزنم یا میزنم توصورت خودم از حرصم خودمم هشت ماهه باردارم تو این دورانم بیشتر اینجوری میشم خیلی حالم وقلبم درد می‌کنه بچم ترسید تازه تو اون شرایط به من دلداری میداد همیشه میگم دیگه نباید این کارو کنم ولی بازم یه جایی اونقدر عصبانی و حرصی میشم من غریبم پدر مادرم پیشم نیستن نمیدونم چرا اینجوری میشم ولی اونقدر ناراحتم بچمو که میبینم بغض میکنم ببخشید سر شمارم به درد آوردم چه کار کنم کلا آدم آرومی هستم ولی ماهی یه بار دوبا ر بد جور عصبانی میشم که نمیتونم خودمو کنترل کنم کسی هست مثل من باشه راه حل دارید آخه این فرشته های پاک چه گناهی دارن که باید قربانی اعصبانتیت ما بشن،😭😭😭😭😭