من که رسما روانی شدم از درون دارم می پوکم پسرم یک سال ونیمه یا همش آویزون منه یا با داداشش درگیره انقد داد وبیداد میکنم که نگو چند وقت پیش از اعصابم نوک انگشتم ترکید خون اومد خود به خود .خوش به حال کسایی که کمک دارن یکی نیست ده دقیقه بچمو نگهداره میرم حموم غسل صبر میکنم خدا بهم آرامش بده بتونم این دوتا بچه رو بزرگ کنم هرکی هم منو میبینه میگه خیلی پیر ولاغر شدی شوهرمم نه درک میکنه نه وقتایی که خونست کمک میکنه انگار بچه ی همسایه گریه میکنه بر نمیگرده نگاه کنه
وااااای تو رو خدا ی مدت اصلا بینشون نباش منم پسر کوچیکم یکسالش بعضی وقتا اذیتش میکنع ولی جدیدا اصلا کاریشون ندارم تازه از بزرک ک ۴ سالش حمایت میکنم میگم تو خیلی مهربونی هوای داداشمو داری و خلاصه با هر جور تعریف و تمجید یکم اوضاع داره سامون پیدا میکنه
چی داریم بکنیم
من با همین یکی رد دادم،با اینکه دختر بزرگم که کلاس نهمه کلی کمک حالمه ،دائم تو خونمون جنگ و دعوایه،از بس که سر هرچیزی لج میکنه
حالا شما دوتا پشت هم دارید
خدا بهتون صبر و حوصله بده
خیلی سخته
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.