۴ پاسخ

بله باید یک والد آگاه بود و آموزش دید که چطور دختر و یا پسر رو متوجه اینگونه مسائل کرد

خب چجوری بگیم اگه کسی می دونه توضیح هم بژاره یا روش یکم اطلاع بره بالا دستت درد نکنه

دقیقا،ما دهه هفتادی هیچی نمیدونستیم تازه پدر ومادرامون چقدذوق میکردن که بچه هامون بلدنیسن این چیزا

چطوری بهشون تربیت جنسی یاد بدیم

سوال های مرتبط

مامان یونس🌜 و السا⭐ مامان یونس🌜 و السا⭐ ۱۲ ماهگی
یونس رو که میبرم کلاس
اونجا با مادر ها هم‌صحبت میشم
یکیشون ۴۴ سالشه اما بچه هامون همسنن
یه دختر بزرگ تر هم داره که ۹ سالشه
داشت تعریف میکرد که با یه خانومی دوست بود خیلی صمیمی بودن
اون خانم هم یه دختر توی سن ۱۵یا۱۶ داشت
انگار اون دختر دوستش خیلی روی دختر خودش تاثیر منفی میزاشت
خب به واسطه سنش زیاد در مورد پسر و دوست پسر و تنهایی بیرون رفتن حرف میزده
بعد می‌گفت یه روز دیدم تاثیرات منفی داره زیاد میشه به دوستم زنگ زدم گفتم بیا دیگه با هم رفت و آمد نکنیم دوستیمون سر جاش
اما دخترامون هم سن نیستن و اخلاق هاشون خیلی فرق می‌کنه دلم نمی‌خواد دخترم خیلی چیز ها رو از الان بدونه

خیلی کیف کردم از این طرز فکرش
که اینقدر حواسش به اخلاق بچش بود که داره عوض میشه
و بخاطر دخترش قید روابط دوستانه رو زده بود با اون خانم
از صحبت هایش متوجه شدم یه جورایی مثل عقاب بالا سر بچه هایش هست که کسی تاثیر بد روشون نزاره
یجورایی بخوام بگم تربیت درست داشت اما محدود نمیکردشون

امروز فکرم خیلی درگیر حرف هایش بود
گفتم اینجا هم بزارم
خیلی خوبه که توی هر سنی مراقب رشدشون باشیم
مخصوصا رشد اخلاقی


دسر عربی👇
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱۲ ماهگی
بچه رو دعوا میکنی که بعدا بی تربیت و گستاخ نشه؛ بچه رو کتک میزنی که بعدا کار زشت نکنه؛ به بچه زیادی سخت میگیری که بعدا تنبل نشه؛ به بچه مدام بکن نکن میگی که بعدا خوب و بد رو یاد بگیره؛ بچه رو توی جمع سرزنش یا تحقیر میکنی که بعدا بقیه نگن چه مادر بی فکریه و بچش رو تربیت نمیکنه؛ بچه رو مدام از این کلاس به اون کلاس میبری که بعدا درسخون بشه؛ توی مهمونی ها لباس تکراری تن بچت نمیکنی که بعدا بقیه نگن اینا چرا برای بچشون خرج نمیکنن؛ به جای بازی با کودک، برای بچه هر روز جور واجور اسباب بازی میخری که بعدا نگه شما برای من هیچ کاری نکردید؛ به کودکت هیچ وقت نه نمیگی که بعدا نوجوان شد توی روت واینسته!!!!


و چقدر دستی دستی روان بچه هامون رو داغون میکنیم که بعدا در آینده بد بار نیاد!!
امان از این بعدا بعدا و بعدها!!
نهالمون رو از ریشه خشک میکنیم که بعدا برای طوفان آماده باشه!
طوفان هایی که شاید هیچ وقت هم اتفاق نیوفته!!
در حقیقت بچه های ما قربانی ترس های ما والدین هستن؛ ترس از قضاوت شدنمون؛ ترس از خوب به نظر نرسیدنمون؛ ترس از عدم امنیتمون و حتی ترس از اینکه بچه هامون مثل ما بی اعتماد به نفس نشن! مثل ما احساس گناه و بی ارزشی کنن! مثل ما آدم ناموفقی باشن!!