۷ پاسخ

مگه میشه از این خاندان چیزی خواستو به ادم ندن..... محاله محال

عزیزم دارم با اشک پیام هاتو میخونم .قربون امام غریبم که دست رو به سینه کسی نمیزنه

قربون امام رضا برم ک کارن بهم داد واقعا از ته دلم ازش خاستم خاسته ام براورده کرد🥺❤️

منم نینیمو از معجزه امام رضا دارم قربونش برم
یادمه رفتم تو حرم تنها چیزی که خاستم یه نینی سالم بود
وقتی حامله شدم و ۷ماهم شد به طور غیرمنتظره ای باز طلبید و رفتیم مشهد باز

قربون دلت مهربون. بخدا تا اسم امام رضا خوندم اشک تو چشمام جمع شد خیلی هوامو داشت از همون دور دورا خیلی دوستش دارم فقط قبولم کنه من برم زیارتش. امیدت به خدا باشه که نا امید نمی شید دعات میکنم 🥹🥹😍😍😍❤️❤️

عزیزم بی طاقت بودی وگرنع تا دوسال کاملااا طبیعه ک حتی بازدار نشی
و اییقد خودت تو دوا دکترا و خرجای اضاف نمیزاشنی رو دست خودتث
طرف ۵ یا بیشترم بازداز نمیشه هنوزم راضی ب ای یو ای نی
و میگ طبیعی

خدا بزرگه و ائمه اش مهربان
انشاءالله هر چی خیره

سوال های مرتبط

مامان رضا مامان رضا ۷ ماهگی
شوهرم کم کم ناامید شد وگفت این روشم بیخیال بشیم خیلی روت تاثیر گذاشته این ۲بار ک منفی شدی پرخاشگر شدی...راستم میگف
ول کرديم همه این دارو ها و عمل و رفت وامدا....کم کم بابقیه قطع رابطه کردم توجمع نمیرفتم حرفاشون آزارم میداد خسته شده بودم....
شوهرم میرف توفکر بعضی وقتا...چندوقتی بود همش میگفتم ب خدا ایمان داشته باش یه روزی یه جایی چنان سوپرایزت میکنه ک از ذوق اشک بریزی اون روز دور نیس.....دل خودمم خون بود دیگع..
رفتم یه عکس رنگی انداختم قرار بود شوهرم ازماه بعدش بره دکتردیگه من گفتم دیگه نمیرم فقط عکس انداختم وتموم
درکمال ناباوری همون ماه باردارشدم وبی بی چکم مثبت شد و ازذوق اشک ریختیم......باوجود بارداری سخت ۹ماه استراحت مطلق وسرکلاژ ۳۶هفته زایمان کردم پسرم ب دلیل اکسیژن پاینش ۱۵ روز بستری شد باز ازامام رضا خاستم ک پسرمو شفاعت بطلبه ازخدا.....قرار بود اسمشو رضا بزاریم توشناسنامه و یاشار صداش کنیم اما بستری ک شد گفتم امام رضا جانم همون رضا بشه اسمشو بیارمش پابوست خودش گوشواره هارو ازگوشش دربیاریم توحرمت بندازه ک حرمت پناه بی کسانه....
مامان عارف🧿🌸 مامان عارف🧿🌸 ۸ ماهگی
#تب.تب خال
خب خب وقت شد بیام تعریف کنم۲ روز پیش آقا عارف تب داشت منم فکر میکردم ک میخواد دندون هاش بیرون بیاد یامیخواد خدایی نکرده زبونم لال سرمابخوره کسی نبود همون رو ببرمش دکتر ب صبحش نوبت گرفتم رفتیم دکترخلاصه ب دکترگفتم ک تب دارم هرچی استا دادم تبش میومد پایین دوباره یهو تبش بالا می‌رفت همه جاشو معاینه کرد رسید ب دهنش وقتی دهنشم معاینه کرد گف واییی این ک دهنش تب خال)زده زیر زبونش لثه هاش پر از دونه قرمز بود گفت ک احتمالا کسی تب خال داشته و بوسش کرده ب این انتقال داده توروخدا مواظب بچه هاتون باشین کسی بوسش نکنن باید برین آزمایش بدین
راهی آزمایشگاه شدیم آزمایش ازش گرفتن بعداز۲نیم ساعت جوابش اومد دوباره رفتیم مطب آزمایش نشونش دادم گفت عدد بتاش بالاعه باید بستریش کنین البته با رضایت خودتون اون موقع شوکه شدم هول شده بودم اصلا نمیدونستم چ خاکی ب سرم بریزم
دارو نوشت گفت اینا روبهش بده ولی چون بتاش بالاعه باید بستریش کنی خدایی نکرده این عفونت ها وارد خونش میشه چون خداروشکر ب موقع بردیمش دکتر هنوز وارد خونش نشده بود
خلاصه تصمیم گرفتیم و راهی بیمارستان شدیم از بس مریض ها زیاد بودن ک اصلا راه نبود تخت نداشتن ک مریض بخوابه منشی گفت باید منتظر باشی تا تخت ها خالی شن خداروشکر خدا رحم کرد یکی رو مرخص کردن و ما رفتیم برا بستری آقا عارف
بمیرم براش بچم اذیت شد خیلی گریه کرد دورش بگردم دلم داشت کباب میشداز بس داشتن خونش میگرفتن دکترش هی میومد بالا سرش خداخیرش بده گفته بود اگه تبش بیاد پایین مرخصش میکنم
دهنش هنوزم دونه هست گف دارو بده تاخوب شه
ولی خداروشکر میکنیم ک بستریش کردیم تاتبش اومد پایین
ولی بازم ممنون ازاونایی ک پسرمو دعا کردن خداخیرتون بده
❤خدایاصدهزار مرتبه شکرت❤
🤍۱۴۰۳.۹.۲۷🤍