#تب.تب خال
خب خب وقت شد بیام تعریف کنم۲ روز پیش آقا عارف تب داشت منم فکر میکردم ک میخواد دندون هاش بیرون بیاد یامیخواد خدایی نکرده زبونم لال سرمابخوره کسی نبود همون رو ببرمش دکتر ب صبحش نوبت گرفتم رفتیم دکترخلاصه ب دکترگفتم ک تب دارم هرچی استا دادم تبش میومد پایین دوباره یهو تبش بالا می‌رفت همه جاشو معاینه کرد رسید ب دهنش وقتی دهنشم معاینه کرد گف واییی این ک دهنش تب خال)زده زیر زبونش لثه هاش پر از دونه قرمز بود گفت ک احتمالا کسی تب خال داشته و بوسش کرده ب این انتقال داده توروخدا مواظب بچه هاتون باشین کسی بوسش نکنن باید برین آزمایش بدین
راهی آزمایشگاه شدیم آزمایش ازش گرفتن بعداز۲نیم ساعت جوابش اومد دوباره رفتیم مطب آزمایش نشونش دادم گفت عدد بتاش بالاعه باید بستریش کنین البته با رضایت خودتون اون موقع شوکه شدم هول شده بودم اصلا نمیدونستم چ خاکی ب سرم بریزم
دارو نوشت گفت اینا روبهش بده ولی چون بتاش بالاعه باید بستریش کنی خدایی نکرده این عفونت ها وارد خونش میشه چون خداروشکر ب موقع بردیمش دکتر هنوز وارد خونش نشده بود
خلاصه تصمیم گرفتیم و راهی بیمارستان شدیم از بس مریض ها زیاد بودن ک اصلا راه نبود تخت نداشتن ک مریض بخوابه منشی گفت باید منتظر باشی تا تخت ها خالی شن خداروشکر خدا رحم کرد یکی رو مرخص کردن و ما رفتیم برا بستری آقا عارف
بمیرم براش بچم اذیت شد خیلی گریه کرد دورش بگردم دلم داشت کباب میشداز بس داشتن خونش میگرفتن دکترش هی میومد بالا سرش خداخیرش بده گفته بود اگه تبش بیاد پایین مرخصش میکنم
دهنش هنوزم دونه هست گف دارو بده تاخوب شه
ولی خداروشکر میکنیم ک بستریش کردیم تاتبش اومد پایین
ولی بازم ممنون ازاونایی ک پسرمو دعا کردن خداخیرتون بده
❤خدایاصدهزار مرتبه شکرت❤
🤍۱۴۰۳.۹.۲۷🤍

۸ پاسخ

عزیزم ایشالله سلامتیشو دوباره بدست بیاره و برگردین خونه

میشه بگی چه شکلی بود دقیق ما حواسمون باشه

خداروشکر خوب شد دکترش که زود تشیص داد چرا اخه تبخال دارن بچه بوس میدن

آخی عزیزم 🥺🥺 کاش میفهمیدن بچه کوچیکا نباید بوس کرد هرچی هم میگی فایده نداره😮‍💨😮‍💨

انشالله زودتر خوب بشه
بچه بی گناه بخاطر نفهمی یه شخص دیگه اینجوری شده

ای جانم چقدر سخت شده براش طفلکی
ان شاءلله هرچه زودتر حالش کامل خوب بشه

عزیزم پیش کدوم دکتربردی بچتو؟

خداروشکر انشالله همیشه تنش سالم باشه پاش به بیمارستان باز نشه طفلی 😘😥

سوال های مرتبط

مامان شهرزاد مامان شهرزاد ۷ ماهگی
امروز به معنای واقعی روزِ بدی بود ، از صبح شروع میکنم:
شهرزاد یکم از صبح بیحال بود ،زدیم از خونه بیرون با مامان بابام و شهرزاد ، توی مغازه مانتو فروشی یهویی شهرزاد بالا آورد😢هر چی خورده بود از دیشب بالا آورد و روی دستم افتاد چشماشم بست،اینقدر ترسیدیم زود زدیم بیرون رفتیم متخصص اطفال،منشی راهمون نمیداد داخل میگفت بقیه باید برن ، حالا همه ی مامان های تو مطب به منشی میگفتن اجازه بدین ایشون زودتر بره بچه اش حالش خوب نیست،منشی نمیزاشت😑دخترم بی حال روی دست مامانم بود منم چشمام پر از اشک بود،خلاصه یکی از مریض ها بنده خدا نوبتشو داد به ما بین مریض رفتیم داخل،دکتر معاینه کرد گفت ویروس جدید که بین بچه ها پخش شده رو گرفته،گفت آب بدن بچه کم شده،دوتا آمپول داد یه سرم و یه شربت،آزمایش خون هم نوشت براش،الهی بگردم دخترم اینقدر گریه کرد موقع خون گرفتن😭😭
خودمم از دکتر ک اومدم حالم خوب نیست سردردم،از بس گریه کردم نگران دخترم بودم .....
جواب ازمایش خون ساعت هفت شب میاد باید برم بگیرم😥

خلاصه که اصلا روز خوبی نداشتم .....