اعصابم خرابه اصلن خوابم نمیبره، پسر قشنگم امروز بخاطر بی ملاحظگی من کلی گریه کرد قربونش برم من خیلی مادر بد و بی ملاحظه ای هستم خیلی گیجم نمیدونم چرا امروز دور از جونش اینقد اذیت شد، اول ک رخت اویز رو سرپایی گذاشته بودم تو اتاق رفت اونو زد رو خودش کلی گریه کرد بعدش شب شوهرم برگشت داشتیم جلو تلوزیون شام میخوردیم یهو پسرم رفت پای تلوزیون و تلوزیون ب اون بزرگی رو زد روی خودش اینقد گریه کرد کل بدنم میلرزید بلند گفتم یا ابولفضل فک کنم طبقه بالامونم صدامو شنیدن خداروشکر پسرم چیزیش نشد یکم گریه کرد ولی خدا رحم کرد قبلش یه لیوان شکست قضابلا بود و گرنه پور از جونش باید چیزیش میشد، بعد یکم ازش گذشت همش گزیه میکرد دستمو میکشیدم تو اتاقش ک کالسکشو بیارم بزارم توش منم یکم دورش زدم تو خونه بعد ک پیادش کردم یکم بعدش گردنش خورد لبه ی کالسکه بخدا ب این اتفاقا فک میکنم قلبم میشکنه اصلن نمیتونم بخوابم رفتم صدقه گذاشتم روی قران فردا هم باید اسپند براش دود کنم

۵ پاسخ

همه مون این بدبخت یارو داریم روزایی ک استوری میذاریم دیگ تا صبح گریه میکنن سعی میکنم استوری هم نذارم خیلی بد

من اینجور موقعا یه مقدار پول بایه تخم‌مرغ یه ذره اسپندونمک میریزم تویه پلاستیک چهارقل و آیت الکرسی وحمد و چندتا ماشالله لاحول و.....میخونم روش دورسرتا پاش میچرخونم تخم مرغ رو میندازم وسط کوچه و اسپندشو دودمیکنم

یه صدقه بزار کنار رفع بلا بشه خودتو مقصر ندون بچه که راه بیافته چهار چشمی باید مواظبش باشی

عب ندارع عزیزم خودتو سرزنش نکن پیش میاد

اخ تخم مرغ دور سرش بچرخ بنداز بیرون

سوال های مرتبط

مامان آتنا مامان آتنا ۱ سالگی
زنگ زدم به مادر شوهرم باهاش حرف زدم اول ی ربع فقط گریه پشت گریه نفرین کرد پسرشو پسرم بی مادر بشه پسرم ال بشه ننش بمیره ایشالا
بعد کلی باهم حرف زدیم گف اره من ازت ناراحتم چرا ب پسرم گفتی من از دست اتنا پولو کشیدم گفتم اره ناراحتم غیر از اینم نیست گرفتی از دستش کشیدی حتی اونجا هی میگف اره بشمرید ببینید چقدره ۵۰۰باید باشه ۵۰۰میخواستم بدم
کلی بهم برخورده بود
بعد گفت اره اگر ب اونه توام روزی ک داشتی میرفتی دندون پزشکی دخترتو نزاشتی پیش من بمونه گفتم من یکسالو نیمه دارم درد میکشم نمیتونم برم چون نمیتونم دهترم بدون من نمیمونه گفتم بیدار میشه گریه میکنه بردمش گفت اره اگ ب حرفه منم بلدم حرف بزنم ب پسرم ولی نمیزنم
خلاصه گف اره اشتباه از من بود کاش اون زمان میگفتم بجای عروسی خونه بگیره برات من اشتباه کردم همه چیو مرور کردم اشتباه از خودم بود پسرم غلط کرده پسرم گ و ه خورده با دهن جد و ابادش ک ماییم
گفتم پسرت تو‌زندگبمون فضولی میکنه همرو گفتم گف بیجا کرده کلی حرف زدیم گریه کرد حرفای تو دلمو همرو گفتم 😏 همرم زد زیرش ن اینحوری نبوده ن فلان