۱۰ پاسخ

از شیر گرفتمش تو بغلم راحت می‌خوابید یه جایی رفتیم خیلی بی‌قراری میکرد اومدم گولش بزنم آروم بگیره گفتم بیا ممه حالا از اون موقع تا ممه تو دستش نباشه نمی‌خوابه بد عادت شده

با توکل بر خدا

جدا از شوخی با خسته کردنش حتی ممکنه ساعت ۳ شب باشه و بچه هنوز انرژیش تخلیه نشده باشه پس باهاش بازی می‌کنم البته دیگه بصورت درازکش که گهگاهی ازخستگی بیهوش میشم تا بچم دلش بخواد بخوابه.

میزارم کنارم میخوابه

روپاهام

یه دو هفته ای بود عادتش داده بودم کنارش می خوابیدم قصه بر زنگوله پا رو می گفتم می خوابید یه نیم ساعتی طول می‌کشید ولی چند شب. پیش بی دلیل تب کرد و بیقرار بود گذاشتمش رو پام دوباره ول نمیکنه

اکثرا دراز میکشم کنارش می‌خوابه ی وقتایی هم مثل امشب ی‌هو‌میام میبینم خودش خوابیده.

خسته باسه خودش نباشه میخوابم پیشش میخوابه

میخابم کنارش، اونم میخابه

کنارم میخوابه لالایی میگم پشتش میزنم میخوابه ی ی ربع بیس دقیقه ای طول میکشه

با بدبختی

سوال های مرتبط