ببین من ۲۰ ساله خونه پدر شوهرم زندگی میکنم پسرم نوه اول بود و بی نهایت دوستش داشتن پدر شوهرم با اینکه خودش ۶ تا پسر داشت در حد مرگ عاشق پسرم بود بیشتر پیششون بود مخصوصا موقع غذا خوردن ولی خط قرمز من شب موقع خوابش بود حتی یک شبم اجازه ندادم بخوابه میخوابیدمیگفتن ولش کن،ولی من میرفتم بغلش میکردم میمیاوردمش میگفتم بدون بچه ام خوابم نمیبره،دیگه خود بچه هم عادت کرد اونا هم دیگه ناراحت نمیشدن،الان بچه های دیگه ام هم همینن
الان کوچیکه گلم دختر منم همینجوری بزرگتر که بشه خودش به حرفت گوش میده ولی در حد شب جای دیگه خوابیدن نزار بشه
مامان منم دخترمو خیلی زیاد دوست داره.من مرداد ماه بابام فوت کرد.داداشمم ک سرکار میره شیفتاش جوری بود ک خوب نبود و مادرم احساس تنهایی میکرد.دختر من مهر ب دنیا اومد و من حدود ۲ ماه اومدم پیش مامانم موندم.وقتی رفتم خونه همسرم بهم گفت مامانت تنهاس و مَهزاد از تنهایی درش میاره با شیطنتاش.بگو شبایی ک تنهاس بیاد پیش ما.هر دوتاشون سرگرم میشن باهم و واقعا هم همینطوره.همه هم خوشحالن ک بعد فوت بابام دخترم اومده...
هعیییی ادم از بدی بزرگتراشون هم مینالن از خوبی و کمکاشون هم.تازه زایمان کردی زنننننن بذا هرجاخوش باشه همونجا بره.غریبه و جای دوری ک نیس مادرته
وای خوبه که خودت ی نفسی بکش به این برس کاش منم مامانم نزدیک خونم بود ردش میکردم اونجا
واااا خب دوسش داره چی از این بهتر؟! پسر خواهرم الان ۲۱ سالشه تا مدرسش کلا خونه ما بود
ب مامانت بگو بیرونش کنه 😂از دست این مامانا خو بچه دوسش داره یجوری اونو هم مامانش حساب میکنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.