ولی مادر شدن خیلی سخته نوه ماه که بچه تو شکمته اولش درگیر ویاری و افسردگی بعدش درگیر ان تی و امینوسنتز و هزار آزمایش دیگه برای سلامت بچت بعدش دغه دغه وزن گیری بچت و هزار تا درد سرهای دیگه این وسطا بدنت می ریزه بی حوصله میشی کلافه میشی ولی بازم تلاش می کنی برای بچت چشم به راهی درد زایمان و خونریزی رو به جون میخری فقط به خاطر بچت هیچکس هم نمی فهمه تو چه شب و روزای داشتی و شوهری که فکر می کنه راحت تو خونه خابیدی جای گرم و نرم یا مادر شوهری که فکر می کنه میخوری و میخابی در حالی که خودش یه زنه و این دوره رو تجربه کرده
به هر حال مادر شدن خیلی سخته منی که هنوز بچم به دنیا نیومده موهام سفید شده و افسرده شدم و هزارتا بیماری گرفتم امیدوارم هیچ مادری تو دوره حاملگی مثل من عذاب و سختی نکشه

این که بقیه خودشون رو مهربون تر ودلسوز تر از تو میدونن هم آدم رو میسوزونه

عزیزم واقعا همینطوره که میگی حف دل من رو زدی 🥺🥺

تازه وقتی زایمان کردی و خودت کلی درد داری
درگیر شیر دادن و مشکلات بچه هستی و خودتو فراموش میکنی
واقعا سخته

اره به نظرم سخته،و این دوره چون امکانات و آگاهی بالا رفته سخت‌تر هم شده،قدیم نمیدونستن راحت‌تر میگذشت

آره واقعااینکه بقیه ام درک نمیکنن آدمو خیلی سخت ترش میکنه اگه مشکلی باشه فقط باید جواب پس بدی ولی اگه همه چی اوکی باشه بتو ربطی نداره