ای خدا من دست تنها با گندم رسما به هیچکاری نمیرسممم😭
شما چطوری کاراتونو میکنید

از صب ی چایی و شیرینی خوردم فقط
غذای گندمو گذاشتم و ی ابگوشت برای خودمون

ینی واقعا همششش نق ک باید کنارش باشم یا بغلش کنم
کم اوردم چیکار کنم چرا هرچی بزرگتر میشن شرایط بدتر میشه
خوابم که کم و سبک🫠🫠

هیچی یه جوری دارم زندگی میکنم انگار سگ دنبالمه😂😂 خودمم نمیدونم چجوری زندم

منم همینطور عزیزم. عصر میشه میبینم ی چایی یا قهوه خوردم فقط. الآنم سن شیطونی و غر غر کردنش شروع شده همش میخواد پیشش باشم یا باهاش بازی کنم

منم همینم خواهر تو خونم بمب ترکیده
شوهرمم اعتقادش اینه ک بچمون ارومه و من بچه رو بهونه کردم تا ب خونه رسیدگی نکنم در صورتی ک تا قبل بچه تا حالا خونه رو نامرتب ندیده بود

یه چیزی بگم امیدوار بشی ؟
من دوقلو دارم و شاغلم 🤦🏻‍♀️

منم همینم یه دستی بچه به بغل غذا درست میکنم که حداقل شیر داشته باشم😬

درکت میکنم برکه ام اوایل اینجوری بود الان تف کردن ویادگرفته مولتی میدم همرو میریزه بیرون بازی میکن باهاش😶مهاسا جان مولتی واهن چ مارکی بهش میدی؟مارکش وعوض کن ببین رو اشتهاش تاثیری داره

وضعیت منم اینه☹️بزار سیته خیز بره هرجا بری دنبالت میاد اونموقع دیگ مدام بایددنبالش باشی😤

تو این سن فک کنم همه بچه ها اینجورین چون مادرشونو شناختن و وابستگی دارن ،
من وقتی ک با همسرم درد و دل میکنم میگم آهو اذیت می‌کنه نمیزاره کارامو بکنم یا غذا بخورم ، میگ آهو ک دختر خوبیه بازی می‌کنه همش 😐 میگم یه دوربین بزار تو خونه ببین صب تا شب چیکار میکنیم تا دگ این حرفو نزنی 😒😒

بیام کمکت اراکم🥲