درسته سخته ولی بچه از آسمان پرت نشده که
خودمون خواستیم باید باعشق هم بزرگ کنیم و صبور باشیم
همیشه بچه نمیمونن که بزرگ میشن
عزیزم همه همین هستن ولی باید مدیریت کنی یک جوری از یکی کمک بخواه
ولی بنظر من باید از خودت شروع کنی وگرنه کسی دل نمیسوزونه حتی شوهر
من اوایل همش منتظر بودم شوهرم بچه مو نگه داره برم دوش بگیرم گاهی میدیدم همش یا دیر میاد یا اصلا کارپیش میاد من شده یک هفته حموم نرفتم
منم یکبار امتحان کردم برای دخترم اسباب بازی و خوراکی گذاشتم جلوی درب حمام با فاصله خودم دوشمو گرفتم با بچم حرفم میزدم
یا برای اصلاح با بچه میرفتم ارایشگاه تایمی که خلوت باشه تو کریر میزاشتم
الانم که بزرگتر شده شوهرمو مجبور میکنم میبرم تو ماشین نیم ساعت میشینه کارام تموم بشه
ی رورزی میشه حسرت همین روزا هارو بکشین دلتون پر بکشه برای بچگی هاش
من ک اگر خونه مامانمو خواهرم نباشه دیونه میشم میرم میمونم کمکم میکنن یه ظهری راحت میخابم یا صبح زود ک دخترم بیدار میشه مامانم برش میداره رسیدگی میکنه
با وجود این همه کمک هیچوقت ب دومی فک نمیکنم
دوهفته ویروسی بودن نرفتم از بی خوابی و خستگی گریم میگرفت
چندتابچه دارین که خسته شدین
من تابلو میبافم بااین همه مکافات بچه😂
سخته واقعا ولی تحمل کن یا بعضی روزا برو بیرون تنوع میشه، خلاصه باید کاری کنیم اذیت نشیم، رفت و آمد زیاد هم خوبه بری مهمونی و دورهمی
ای گل گفتی ادم اصلا تو همه چی راحت نیست من همه اش میگم نورالزهرا کی بزرگ میشی دومیه تو راهه میخوام باهم بزرگ بشن تا راحت بشم اگه خدا برام نگهش داره
به شوهرت بسپر خب مگه از خونه بابات آوردی همش رو گردن توعه
من که اون سری انقد خسته شدم رفتم خونه مادر بزرگم دوروز وایسادم تو اون دوروز هم به خودم یکم رسیدم هم مامانبزرگم کمکم کرد بچه ها رو با هم حموم کردیم
خستگیم دراومد برگشتم خونه
من الان تهوع دارم از سردرد! دلم میخاد فرار کنم بیابون
عزیزم منم همینطوری بودم و حس کردم دارم به خودم آسیب میزنماین اسمش افسردگی حتما پیگیری کن
منم همینم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.