من بعد یه دل سیر گریه کردن اومدم امشب از اون شباس که فشار همه چیز و همه کس روی دوش منه
دلیل ترکیدن بغضم یه تایپیک تو نی می سایت بود که از خوردوخوراک بچه حرف میزد حسود نیستم ولی نمیدونم چطوری میشه طرف وضع پدرش خوب خودش کارمند یه شوهر خوب که گیرش میاد هیچی از اونور شوهره تو بچه داری خونه داری همه چیز کمکشون میکنه بچشون هم ماشاالله هم خوب میخوره هم خوب میخوابه
اون وقت من ناشکری نمیکنم اینه وضعم با هزار زحمت برو وسیله بخر از جیبت و لباست بزن ببر اقا رو دکتر مواد غذایی خوب بخر اخر نه شیر میخوره در روز نه غذا شوهر داریمم که اینه امشب واسه من صداشو میبره بالا که چرا بچه ساکت نمیشه که اقا میخواب بخوابه ای بخوابی کلن بلند نشی

باور کن اوناهم ک فکر میکنی خوبن مشکلات خودشونو دارند اکثرا نقش بازی میکنند گول ظاهر زندگی بقیه رو نخور همه مردا همینند عزیزم پس خودتو ناراحت نکن😘

خودتو ناراحت نکن...بخدا سر و ته ی جورن...فقط بعضیا واقعا خوشبختن.‌‌همه چی رو باهم دارن پول و زندگی و شوهررخوب و خانواده خوب...
دیگه فکر کنیم ب این جور ادما اعصاب نمیمونه دیوونه میشیم

منم حسم ی جورایی شبیه شماست
واقعا آدم حسودی هم نیستم ولی بعضی وقتها تفاوت رو مخمه‌ وقتی میبینم ی نفر واقعا همه جا خوش شانس بوده مخصوصا بعد ازدواجش خیلی دلم میگیره که کاش منم میتونستم مثل اون راحت باشم
درکت میکنم
خداکمکت کنه

من خودم اصلاداعصاب نق و نوق ندارم یعنی دیوونه میشم بچه گریه کنه...

همه ی مردا همینن
چند روز پیش به خاطر این که شوهرم بچه رو بیدار کرد من گفتم حالا که بیدارش کردی نگه دار
دعوا کرد باهام