۸ پاسخ

براش حرز امام‌جواد بگیرو وان یکاد بنداز براش چشم نمیخوره

عزیزم حرز امام جواد بکیر واسش

کجا پس زندگی. میکنی🥲

رابطتو قط کن تا زندگیت بچت ب فنا نرفته😑

چشم شور داشتن واقعیت خصوصا اگه مادر باردار بوده ومیت یا مرده را دیده یه مدت امتحان کن سوره ناس و فلق را بخون است ایه الکرسی و ون یکاد بخون اگه نشد حرز کبیر امام جواد بگیر واگر هیچ کدام جواب نداد قطع رابطه کن

سلام مامان به خدا توکل انشالله که خوب شده

دارک شد ک

بیسم الله🤣

سوال های مرتبط

مامان 🩷نفس🩷 مامان 🩷نفس🩷 ۱۰ ماهگی
خدا خیلی باید آدمو دوست داشته باشه که یکیو بیاره تو زندگیش که هم اسم دخترامون هم قیافه‌هامون هم قیافه بچه هامون هم سلیقه‌هامون هم خاطرات زندگیمون و تقریباً سرنوشتمون شبیه هم باشه و به آدم نشون بده که دوستای خوبم میشه تو این زمونه پیدا کرد من از زمان بارداری از زمانی که ۲۰ هفتم بود با مامان نفس آشنا شدم چون اسم دختر اونم نفس بود و از اون موقع یه روزم نشده که با همدیگه حرف نزنیم شده رازدارم دوستم همدمم همیشه نظراتمون مثل هم بوده همیشه به هم کمک کردیم همیشه همو آروم کردیم حتی وقتی که آنلاین شاپ زدم اولین نفری که ازم خرید کرد و حمایت کرد هم مامان نفس بود خدا یه جوری همه چیو با هم جور کرد بالاخره برای اولین بار با همدیگه چندین ساعت بودیم بچه‌هامون با هم خیلی خوب بازی کردن با اینکه نفس اصلاً با بچه‌ها خوب کنار نمیاد و همیشه گریه می‌کنه
درسته خواهرم الکی چ بدون دلیل خواهرشو بلاک کرد و بیخیالش شد ولی در عوضش خدا یه فاطی بهم داد ک مثل خواهرمه و من برای اولین بار خاله شدم
۱۰ مهر
مامان اقا خرگوشه مامان اقا خرگوشه ۱۱ ماهگی
مامان مـاهـلـیـن🌙🧿 مامان مـاهـلـیـن🌙🧿 ۱۵ ماهگی
مامانا نمی‌دونم به چشم زخم اعتقاد دارید یا نه
اما من احساس میکنم دخترم چشم خورده
دختر من از ۶ ماهگی که غذاخور شد ، غذاشو به اندازه میخورد
یک بار خونه مامانم بودم برای دخترم موز له کرده بودم داشتم میدادم یه بنده خدایی اومد خونشون ، موز که تموم شد دخترم گریه کرد که دوباره میخواست ، پاشدم دوباره براش موز له کردم ریختم تو پیاله
بعد اون بنده خدا گفت خوب میخوره نوه ی من نمیخوره اصلا
از همون موقع به بعد دختر من دیگه لب به موز نزد
غذا هم که اصلا دیگه مثل قبل نمیخوره اصلااااا
با التماس شاید دو سه قاشق


حالا همه ی این قضایا به کنار


دیروزم یه بنده خدایی اومد خونم ، دخترم که اولش آنقدر شیرین کاری درآورد پیشش ، انقدر خندید و شیطنت کرد خسته شد بعدش دخترمو شیر دادم خوابید راحت

بعد از اینکه اون شخص از خونمون رفت ، دخترم بعدازظهر خواب بود یهو با گریه از خواب پرید دیگه نخوابید هرکار کردم
بعد اونم دیشبو تا خود صبح گریه کرده و نخوابیده اصلا
همش سه چهار دقیقه خوابیده باز با گریه بیدار شده
منم پا به پاش بیدار بودم

یعنی ممکنه چشم خورده باشه ؟!
یا نگاه اون طرف سنگین بوده باشه

نمیدونم خدایا اصلا کلا همه ی قلق های دخترم به هم ریخته

اینم بگم دندونش درومده دوتا پایین دوتا بالا
بخاطر دندون نیست این رفتاراش