فعلا تنها خوشحالیم اینه که از فردا همسرم تعطیله و ایلیا رو حداقل یک دو ساعتی نگه میداره..
بعضی موقع ها تاپیک بعضی مامان هارو میبینم که میگن بچشون خودش میخوابه یا با ماساژ میخوابه واقعا دلم به حال خودم میسوزه
خدا دوتا بچه داد بهم.. خداروشکر بخاطر داشتنشون ولی به شدت بدخواب و بدغذا..حسرت به دل موندم یه غذا رو با اشتها بخورن و من لذت ببرم..
این کوچکه که شیرمم به زور میخوره..موندم چیکار کنم
و اینکه پسر من موقعیکه بخواد بخوابه انقدر اذیت میکنه تا بخوابه..
نمیدونم مشکل از من بوده که عرضه نداشتم خوب بزرگشون کنم یا واقعا این بچه ها لجبازن و حرف حالیشون نمیشه😔😔
مادرشوهرم میگه محمدرضا منو عذاب داد تا یکم بزرگ شد .. میگه بچه هاش. هم به خودش رفتن..

اصلا این حرفو نزن هر کسی مادر شده یک سری سختیا کشیده من الان بچم آرومه خودش میخابه کلا از بچه داری راحت بودم ولی قبلش که نمیدونی چقدرر سختی کشیدم همش سقط و سقط چقدر داغون شدم و موقع زایمانم چقدر اذیت شدم هنوزم درگیرم به خاطر شقاق مقعد هیچ موقع مقطعی قضاوت نکن هر کس یک سری مشکلات و درگیری ها داره ذات دنیا اینه همه کمبود و ناراحتی دارن هرکسی یه جور
خداروشکر کن
مثلا من خودم تاپیک زایمانتو خوندم اینقدر حسرت خوردم گفتم چه زایمان راحتی خوشبحالش

خوشبحالت بچه من اگ ارومم باشه شوهرم میاد یا میچلونش یا محکم بوسش میکنه گریه میندازش

همه آدما با هم‌فرق دارن والا دقیقا منم مثل شما وقتی اینجا میبینم کسی میگه بچش خودش خوابش میبره حسرت میخورم چون بچه های منم به شدت بد میخوابن دخترم روزا هم به زور میخوابونم شبا هم مثلا ۱۱ بخوابه تا دو ساعت هر ده دقیقه بیدار میشه گریه میکنه باز بعدشم هر دوساعت یا یک ساعت تا صبح برای شیر بیدار میشه واقعا کلافه میشه آدم

منم بچم همینطوره نه شیر میخوره ن میخوابه اگرم بخوابه صبح 4 5میخوابه تا 1ظهر هر ساعت بیداره تو شهر غریبم بعضی وقتا به خودم همین حرفو میزنم شاید عرضه ندارم بچه رو بخوابونم

عزیزم دختر منم همینطوره ب بدبختی باید بهش غذا بدم و موقع خوابیدن هم اینقدر گریه میکنه و غر میزنه باید شیرش بدم راش ببرم تا بخوایه

من کاملا درکت میکنم چون‌پسر منم دقیقا همین مدلیه مامانم میگ ب خودم رفته میگ من اینجوری بودم
ولی خب خداییش حاملگی خوبی داشتم زایمان خوبیم داشتم فقد همین بچه خیلی خیلی اذیتم میکنه جدیدا هم‌بیشتر شده همین جور ک میگی فوقالعاده بد خوابه فقد تو پتو ولی چ کنیم امید وارم بهتر شن حداقل یکم من ک کم آوردم کمرم قفل کرده موقع خم‌ راست شدنی انگار برق میگیره دیگ اومدم خونه مامانم سه نفری حرفیش نیستم

اوووف نگو که دلم میخواد به حال بدبختی خودم زار بزنم بااین بچه بدقلق

ای گفتی من دخترم سه نیم سالشه و بشدت اذیت می‌کنه کوچیکه هم درحال نق زدن و ۲۴ مریضه واقعا گاهی کم میارم

من از زمانی راحت شدم که گهواره گرفتم

عزیزم بچه ها متفاوتن کاملا
منم هرکی میگه بچه م خوابید میگم خداروشکر
خودم دخترم دوساله شبانه روز بیداره
هر وقتم گفتم نمیخوابه اونا ک درک ندارن محاله محاله کردن بدتر حرصم دادن

مادرشوهرت چرا کمک نمیکنه

تو مادر خوبی هستی
بچت بد قلقه