۱۸ پاسخ

اگه اینجوری ک تو میگی
اره حق داری

عزیزم درد مشترک داریم ولی با ی فرقایی
من خواهر دوقلو دارم ی داداش بزرگتر بابام برا داداشم همه کاری کرد...
اینم بگم مامانم تا بود سرکار میرفت خرج مارو میداد بعد از بابام جدا شد بابامم نذاشت بریم بیینیمش
منم مجبور شدم برم کار کنم هرج خودمو و ابجیم میکردم ی هزار تومنی ب من نمیداد
در حدی بود ک برا مراسم خواستگاری ابجیم هیچی توخونه نداشتیم و بابامم نرفت چیزی بخره من رفتم برا خونه هرید کردم خواهرمو بردم براش لباس خریدم
وقتی خودمم ازدواج کردم فقط ی عقد گرفتیم و همه خرجشو خودم و شوهرم دادیم و کسی برا ما کاری نکرد
بعدشم ک با شوهرم و ابجیم رفتم مامانم و بعد سه سال دیدم بابام فهمید جلوی شوهرامون مارو از خونه بیرون کرد
من جایی نداشتم ک برم شاید باورتون نشه
ی هفته رفتم خونه خواهرشوهرم موندیم بعدش ی خونه اجاره کردیم با ی روفرشی رفتیم تو خونه هیچی نداشتیم
من و شوهرم چهار سال تمام جون کندیم تا ی زندگی برا خودمون بسازیم
شکر خدا الان همه وسیله هامو برداشتم و ماشینم خریدیم و خیلیا میشنن میگن اینا چجوری از صفر ب اینجا رسیدن و برا ما افتخاره
الانم بعد چهارسال خدا بهم این بچه رو داده و با جون و دل براش همه کار میکنیم
ولی هیچوقت ن سراغش میرم ن ازش چیزی میخام ن میبخشمش چون من و خواهرم و با ذلت و خواری بیرون کرد

عزیزم خودت مستقیم ب بابات بگو بابا یه سوال بپرسم؟ بگو میگم منو پیدا کردید؟ یا بدی ای اگ بهتون کردم خودم خبر ندارم بهم بگو.
بعدم دیگ سنگین رفتار کن البته که نه جهیزیه نه سیسمونی وظیفه پدر و مادر تو نیست و وظیفه شوهرته اما خب توام دلخوریتو ازش نشون بده

وای چه حس بدی داره 🥺 یکبار برای همیشه ازش بپرس خودت هم بپرس ببین چی میگه

نگران نباش عزیزم من بجای عروسی رفتم مشهد و بابام بجای خرج عروسی من را برد کربلا من تو خونه ی بابام خیلی زحمت کشیدم ولی مامانم هیچی برام نخرید الان دارم با اشک این متن را مینویسم سر بچه اولم خیلی سختی کشیدم تو روستا بودم توبه کردم که دیگه بچه میارم شوهرم هم کم روزین است هر کاری میکنم بیش از خرج خونه و اجاره خونه نیس بعد از ۱۰سال باردار شدم خیلی رفتم صحرا سر کار الان هم برای وسایل بچه در خواست وام دادم خدا بیامرز بابام بچم که دنیا اومد برام ی گوسفند گونی برنج وجزیی پول بهش داد الان موندم که چرا ماه آخر است مادرم بفکرم نیس مادر شوهرم خیلی باهام خوبه هر شب شام دعوتمون میکنم میگه این ی ماه نمیخاد کاری انجام بدی با وجود این که ۴تا خواهر دیگه دارم با اونا بهتره ولی من رو پای خودم ایستادم جهیزیه هم یواش یواش خودم خریدم

عزیزم انشالله با اومدن نی نی نازت همچی عوض بشه ،الان سلامتی خودت ونینی مهمه ناراحت نباش

منم اینجوریم حتی احترام اون یکی دامادمون بیشتر از شوهرم میگیرن حتی این باعث شد ی مدت شوهرم باهاشون حرف نزنه الان ی مشکلی پیش اومده برا بابام همش شوهر من دورشه اون یکی ک دوسش دارن اصلا محل نمیده اصلل براش مهم نیست ولی من میدونم مشکلش حل بشه باز ب اون محل میدن کارای شوهرم جلو چشش نیست برا جهاز خواهرم ۳۰۰ خرج کرد برا من ۸۰ داد تازه اونم با زورو دعوا😔

نمیخوام قضاوت کنم هذچی باشه پدرته هر حرف ما باعت میشه ناراحت بشی ولی شاید یجایی قلب باباتو شکوندی
ببین اول چرا همچین شده اگه دوتا خواهر دوست نداشت یچیزی ولی میگی اونو دوست داره
بگرد دنبال دلیلش
مثلا من پدرم عاشق منه دستم ززخم میشه بابام اشکش در میاد ولی خواهرمو کمتر لز من دوسش داره چون بهش بی احترامی میکنه و دلش میشکنه
ولی در هر صورت به خودت توجه کن الان شرایطتت فرق داره

از بابات بپرس دلیلشو

عزیزم مامانتو داری که واقعا بهترینن مادرا غصه نخور درست میشه 🥺❤️😍 خودتم پولاتو الکی خرج نکن مثلا یک دست لباس بگیر چیزای کوچیک تو میتونی کمک کنی تا مامانت بزرگاشو بگیره هرچیم نگرفت فدای سرت

عزیزم بیخیال باش منم بابام مجردی خیلی باهام لج بودمنم خدایش تحمل حرف زورنداشتم خیلی جوابشومیدادم اونم باهام لج افتاده بودزندگیموجهنم کرده بودعروسی کردم کمی بهترشدولی بازم همون رفتاراشوداره،منم زیادخونشون نمیرم ببینمشم درحدسلامی همین.دوری ودوستی زیادنرواونجابیخیال باش

شاید از شوهرت خوشش نمیاد

عزیزم اونم پدره مگه میشه ؟ شاید دعوایی کردین باهم یا از چیزی ناراحته ولی گذراس

آره عزیزم من بودم دیگه پامو اونجا نمیذاشتم

حق داری ولی توام دیگه باهاس کاری نداشته باش .ولش کن خدا ب مامانت سلامتی بده الهی ک هواتو داره

عزیزم شاید حساس شدی بارداری مگه شده پدری بچش رو دوست نداشته باشه

نپرسیدی هیچوقت ازشون؟
اگه اون خواهرتو هم دوس ندا‌شت می‌گفتیم کلا شاید از دختر خوشش نمیاد
ولي چرا اون خواهرتو دوس داره تورو نه؟ مگه میشه؟

باید دلیلی داشته باشه خیلی عجیبه...ولی تواین شرایط ناراحتی برات خوب نیس بهش فک نکن خداروشکر ک مامانت هس❤️

سوال های مرتبط