۴ پاسخ

منم دقیقا یاد تهوعام میفتم

من پسرم یکسال و چهارماهشه گفتم تا سه یا چهار سالش نشه بچه دوم رو نمیارم ولی ناخواسته باردار شدم بازم حال بد

منم تهوع داشتم تا آخر 4ماه خیلی بد بود

منم خیلی سختی کشیدم، مخصوصا ماه آخر مسمومیت بارداری گرفتم، فشارم بالا بود، سه ماه اول هم تهوع داشتم، همه چی برام بو میداد

سوال های مرتبط

مامان آیکـان 👼 مامان آیکـان 👼 ۲ سالگی
چقد سختهه مادر بودن !!🔴
از روزی که حامله شدم تا الان خیلی سختی کشیدم
از یه طرف نگرانی و استرس بخاطر سالم بودنش از یطرفم ویار شدید و بی حالی اما بازم راضی بودم خوشحال بودم هی میگفتم بغلش کنم یه روزی برام کافیه بوشو کع حس کنم یادم میره این همه سختی!
وقتی بدنیا اومد بازم سختی پشت سختی کولیک و بی خوابی هاش از یه طرف درد سزارین و بخیه هامم جونمو در میاورد اما بازم آخ نگفتم چرا چون میدونستم یه روزی میگذره بزرگ میشه ...
چه شبا بالا سرش بیدار موندم میزدم رو صورت خودم تا نخابم یموقع بالا نیاره غرق نشه یا چه شبا تب میکرد تا صبح پا به پاش منم میسوختم اما میگفتم یه روزی اینام میگذره ...
دو هفته بیمارستان بستری شد یه دقیقه نخابیدم حاضر بودم خودم مریض شم اما پسرم خم به ابروش نیاد بازم راضی بودم خداروشکر میکردم که یه روزی اینم میگذره
درسته یکسال و نیم کمه اما برای من خیلی زیاده خیلی سخت گذشت من این بچه رو با جون دل بزرگ کردم پا به پاش منم بزرگ شدم تو این یک سال و کلی تجربه کسب کردم اما بازم میگم این روزام میگذره و دلم تنگ میشه حتی برا این روزای سخت ....

فقط خاستم بگم مادر بودن درسته قشنگه اما خیلی سخته الحق که میگن بهشت زیر پای مادراست ❤️🥲
مامان نیکا مامان نیکا ۱۷ ماهگی
۱۱ شبه دخترکم هر نیم ساعت یا یک ساعت با گریه بیدار میشه تا خود صبح!😑
حین گریه اکثرا داد میزنه اب . بهش اب میدم گاهی هم شیر میدم یکم میخوره
۴تا دندون (۲تا نیش پایین با دوتا تخت بالا) داره درمیاره که فقط یدونش زده بیرون بقیه فقط لثه هاش متورمه
نمیدونم از دندونشه یا جهش رشدیه هر چیزی که هست من وااااقعا هلاکم!
مثل شبای کولیکی شده با این تفاوت اون موقع روز میخوابیدیم الان خواب روزم ندارم از طرفیم خودم تو این ۱۱روز همش مریضم ! یا سرماخوردم یا پریودم یا بدنم کهیر میزنه یا مثل الان دو روزه ویروس اسهال استفراغ گرفتم دارم از دلدرد و حالت تهوع به خودم میپیچم😖🤦🏻‍♀️
هی روزگار...
یادش بخیر خونه بابام پریود میشدم ریلکس یک هفته میخوابیدم الان با این همه درد مث اسب روزا یورتمه میرم شبام مث جغد بیدارم 😖🤦🏻‍♀️
ولی واقعا با بچه کوچیک مجدد حامله شدن وحشتناکه ها
من دو روزه که حالت تهوع دارم خیلی اوضاعم افتضاحه . دماغمو میگیرم و به بچه غذا میدم اونم حال منو میبینه نمیخوره بخاطر همین میذارمش جلو تلویزیون که حال منو نبینه یکی دولقمه بخوره🙄😑
کلا هم تلویزیون روشنه چون بدن درد و حال بد امان نمیده باهاش بازی کنم و از این بابت بشدت عذاب وجدان دارم ولی چه کنم که دست تنها چاره ای ندارم 🫠
خلاصه که بلاخره میگذره...🤧