۱۰ پاسخ

چطور نمیترسی. با این همه ویروس و مریضی میبریش توی جمع

همیشه به خوشی💗
من یه چند وقته آخر هفته ها بچه رو میبرم شاه عبدالعظیم، شبتان امام خمینی که میشه خانوادگی نشست
بچه تا میتونه میدوه و خوش میگذرونه
بعدشم پیریم رستوران حرم غذا میخوریم و برمیگردیم خونه
قیمت غذاهاشم خیییلی مناسبه
خلاصه برای ما ک خونه مون اندازه قوطی کبریته، هم فاله و هم تماشا

انشاالله خدا فرزند سالم و صالح بهمون عطا کنه منم میخوام یکی بیارم

حالا خونه ما بزرگه حیاط دارم هست ولی همیشه میگه بیرون یعنی بیرون از حیاط😅

امان از ما زنا همه همینیم یعنی
عملا سرویس شدم ولی تا نوزاد ببینیم باز دلمون میخواد😃😃
اره طفلی ها پسر منم از خونه ببریش هر جا انگار از قطحی امده😅😅ابرو ادمو می بره
دوس داره تو جمع اشتهاش وا میشه

انشالله خدا فرزند سالم صالح زیبا نصیب شما و ما بکنه 😍😍

حالا خونه ما بزرگه،دیشب مهمونی بودیم خونه طرف ۵۵ متر بود احساس خفگی میکرد نمیدونست کجا بره بچم😹

سلام عزیزم مامان رستا هستم پیجم مسدود شده بود دوباره پیج زدم ممنون میشم درخواست بدی 🤍

من نینی که میبینم فقط خداروشکر میکنم از اون مرحله رد شدم😂😂 اصلااااا دلم نمیخواد

الهی عزیزم😂🤦🏻‍♀️

سوال های مرتبط

مامان زهرا کوچولو مامان زهرا کوچولو ۱ سالگی
تجربه_مریضی_دخترم

از جمعه هفته گذشته گاهی دخترم تو طول روز بی قراری میکرد و بهونه میگرفت، چند شب هم تو خواب تب میکرد که با استامینوفن کنترل میشد. هیچ علائم دیگه ای نداشت ، نه آبریزش نه سرفه نه خلط نه اسهال نه استفراغ..‌
روز چهارشنبه که عروسی دعوت بودیم از صبحش خیلی بی قرار بود و اذیت میکرد، خودم حدس میزدم از دندونش باشه.
اشتها تقریبا صفر شده بود! بجز شیر خودم!
تو مراسم هم حال و حوصله نداشت و بهونه می‌گرفت،
ما هم بعد شام سریع برگشتیم خونه،
اون شب همسرم مسافر بود و من تنها خونه موندم،
اما تا صبح دخترم تب داشت و اصلا با استامینوفن کنترل نمیشد.
شیاف و بروفن هم نداشتم.
خیلی شب سختی بود، حدود ساعت ده صبح بود که پدرشوهرم اومد و رفتیم اورژانس بیمارستان و اونجا بود که فهمیدم یکی از گوش های دخترم عفونت داشت و علت همه بی قراری ها و تب بالاش همین عفونت گوش بوده نه چیز دیگه ای!!!

چقدر از خودم ناراحتم که دخترم یه هفته اذیت بود و نق میزد و من همه ش فکر میکردم از دندونه!😔