تجربه_مریضی_دخترم

از جمعه هفته گذشته گاهی دخترم تو طول روز بی قراری میکرد و بهونه میگرفت، چند شب هم تو خواب تب میکرد که با استامینوفن کنترل میشد. هیچ علائم دیگه ای نداشت ، نه آبریزش نه سرفه نه خلط نه اسهال نه استفراغ..‌
روز چهارشنبه که عروسی دعوت بودیم از صبحش خیلی بی قرار بود و اذیت میکرد، خودم حدس میزدم از دندونش باشه.
اشتها تقریبا صفر شده بود! بجز شیر خودم!
تو مراسم هم حال و حوصله نداشت و بهونه می‌گرفت،
ما هم بعد شام سریع برگشتیم خونه،
اون شب همسرم مسافر بود و من تنها خونه موندم،
اما تا صبح دخترم تب داشت و اصلا با استامینوفن کنترل نمیشد.
شیاف و بروفن هم نداشتم.
خیلی شب سختی بود، حدود ساعت ده صبح بود که پدرشوهرم اومد و رفتیم اورژانس بیمارستان و اونجا بود که فهمیدم یکی از گوش های دخترم عفونت داشت و علت همه بی قراری ها و تب بالاش همین عفونت گوش بوده نه چیز دیگه ای!!!

چقدر از خودم ناراحتم که دخترم یه هفته اذیت بود و نق میزد و من همه ش فکر میکردم از دندونه!😔

تصویر
۲ پاسخ

من همیشه فوری میبرم دکتر،همه میگن از بس بچه هارو زود میبری دکتر بدنشون ضعیفه شده،ولی هر دفعه هم بردم یا گوشش یا گلوش عفونت داشته

دندون اینجوری نیست بابا
اینجا بچه داره از تب اتیش میگیره
یا اسهال عفونی شدید داره
میگن دندونه
بابا ددددندون اصلا اینجوری نیست.

سوال های مرتبط

مامان رادمهر مامان رادمهر ۱۷ ماهگی
سلام مامانا صبحتون بخیر .خواستم از شاخ جدید دراومده سرم با شما صحبت کنم،😇
من تقریبا دوهفته ای هست اومدم خونه مامانم .خواب رادمهر ساعت نه نیم شبه توی خونه خودمون،اینجا من ساعت نه نیم شیرخشکش رو درست میکنم مه این بچه بخوره بخوابه .میخورد میرفت پی بازی ،بازیگوشی
میشد تا ساعت ده نیم یازده که من میخوابیدم میاومد کنارم دراز میکشید و دیگه خوابش میبرد.تقریبا شبای اول یکبار بیدار میشد .شب بعدش بیدار نشد من تعجب که چرا بیدار نشد ،گفتم شاید توی تمام این مدت شیر قبل خواب حتما به دلش سنگینی میکرد.یه شب که خسته بود با شیر خودم خوابید ساعت نه نیم. شب بود،من ساعت ده نیم شیر خشک رو توی خواب بهش دادم کل شب رو مثل شبای که چندبار توی خواب بیدار میشد نااروم بود شیر سینه رو میخواست .الان دوشبه بازم ساعت نه بهش شیر خشکمیدم میره بازی میکنه و ساعت ده یازده میاد بغلم میخوابه .
اینم بگم که خواب مستقل رو من از نه ماهگی بهش یاد دادم یعنی بچم مجبور شد یاد بگیره چون از روی پا خوابیدن بدشمیاومد منم اینکه زیر سینه بخوابه بدم میاومد .
حالا سوال اینجا تمام این مدت بچم با شیر قبل خواب اذیت بود 😕😕😕😕چه ظلمی میکردم بهش.دلش سنگینی میکرد
وای میگن مامانا زودتر چش میزنن بچشونو خدایا بچم چش نزنم بازم بخوایه خیلی کیف میدع😂😂😂😂
مامان آراد مامان آراد ۱ سالگی
سلام
این متن رو فقط برای درد دل و تجربه مینویسم
حدودا ۵ آذر بود که آراد ویروس استفراغ رو گرفت ، دو سه روز صبر کردیم دکترم بردم خوب نشد تا رفتیم بیمارستان دوتا آمپول زدن و خوب شد
چند روز بعدش رفتم کاشان خونه مادربزرگم یکی از اقوام روضه داشتن که من نذری داشتم و باید ادا می کردم ، تو روضه عمه مامانم که مریض بود تا از در اومد تو تالاپ تالاپ بچه رو بوس کرد من بهش گفتن عمه خانم مگه شما مریض نیستید خندید گفت نه خوب شدم... پسفرداش آراد مریض شد تب کرد و سرفه مجبور شدم بهترین دکتر کاشان رو پیدا کردم و تا ۳ صبح تو توبت بودم بچه رو ویزیت کرد و دارو داد گفت ویروسه حدود یک هفته داروها رو خورد و خوب شد
گذشت تا یک هفته بعدش یعنی ۲۹ آذر آراد رو با همسرم فرستادم منزل مادرشوهرم تا خونه رو تمیز کنم یه دفعه بعد از دو سه ساعت زنگ زد گفت آراد تب کرده... دنیا روی سرم خراب شد هنوز یک هفته نشده بود خوب شده بود ، خلاصه دوباره مریض شد حدود ده روز فقط تب میکرد بعدم سرفه و آبریزش و مخاط بینی سبز
پنج شش تا دکتر بردم یکی از یکی گاوتر ، آخر سر با اصرار خودم یکی آزمایش نوشت دادیم ، دیدیم عفونت داره و آیتم های ESR و CRP بالاست ترسیده بودم