این ماه اخر اصلا حوصله شوهرمو ندارم احساس میکنم تحت فشار هیچی نیستن نه استرسی نه فشاری نه سختی ای طلبکارم هستن همش حرفم میزنه اعصابم خورد میشه

مردا اتفاقا خيلي تحت فشارن
مراقبتي و پولي و كاري ولي اصلا به روي خودشون نميارن
شوهر من توي اين ٧ ماه و خورده اي كه گذشت با كلي استرس و بستري همش ميگفتم چرا عين خيالت نيست فقط ميگي اروم باش كه ديشب از شدت استرس اين چندوقت واقعا كم اورد
گفت من نگران توام بچه ام هزينه هاي زايمان كار خودم فقط حرف نميزنم كه تو بيشتر تو فشار نري

دقیقا منم این حسو دارم
الکی الکی پدر میشن مااینهمه سختی میکشیم یکمم اه و ناله کنیم‌میگه همینه دیگهههه انگار چارتا شکم زاییده خودش

ولی عشق من خیلی خوبه..هر وقت گریه میکنم آرومم میکنه..و انتظاری هم نداره ازم..میدونم خیلی همه جوره تحت فشاره مخصوصا مالی 🥺ولی اصلا به رو خودش نمیاره

ولی از لحاظ مالی خیلی تحت فشار تلاش میکن حالم خوب باش ولی نمیش وقتی منو میبین استرس میگیره ولی نشون نمیده

وای منم دقیقا اصلا حوصلشو ندارم رو مخمه

مگه غیر این منم گاهی دوسش دارم گاهی ازش متنفرم

بخدا که من دوست دارم یه وقتایی بگیرم تیکه تیکش کنم از بس رومخه خیلیم تلاش میکنه که رو مخم نره ولی دست خودش نیست انگار کلا مردا این مدلی هستن

منم حوصلشو ندارم ، دوست دارم فقط ببره بیرون بگردونه، ماساژم بده
خیلی بد خلق شدم

دقیقا🥲من از استرس زایمان همش گریه میکنم میگه مگه چیه زایمانه دیگه مگه چیه😐یا رفتم بیمارستان معاینه شدم خیلی بدجور داشتم گریه میکردم میگفت مگع چیه دست کردن اون تو دیگه وای دلم میخواست یه چاقو برمیداشتم میزدم تو قلبش
یا میگه منکه پول ندارم به من ربطی نداره میخوایی سز بشی یا طبیعی هر چی رایگان باشه همون☹️☹️💔

خفش کن😂