۹ پاسخ

بگو خیلی خیلی خوشحالم اگه گفت چرا بگو چون من خیلی خیلی شخصیت مهمی هستم که حتی مسائل خصوصی من شده ملکه ذهن و زندگی شما و شما به غیر از من و زندگی من کار دیگه ای ندارین 😉😊

از هیچ اومده😂😂😂 یعنی گرده افشانی کردین مثلا😂😂

عجب آدم بی شعوری هست. بنظرم جوابی ندی راحتتری

بهش بگوفضول خانم ماخودمون چندسالی بچه نمیخواستیم

خیلی جدی بگو جانمم؟

میگفتم شما خودتم از هیچ اومدی 😂

واقعا این حجم از فضولی و بی فرهنگی بعضی وقتا جوابی نداره، فقط باید یه نیشخند بزنی و بگذری 🤪🫠🫠

بگو ماشالله به شما دقیقا همینه حالا از کجا متوجه شدین

دقیقا مثل صاحب خونه من سه سال بعد داشتم بلند میشدم گفت خونه من برات خیر داشته اینجا بچه دار شدین منم گفتم ببخشید که فروردین ۱۴۰۰عقد کردیم بهمن ۱۴۰۰بچه دار شدیم اخی بخاطر خونه شما بود پس ..😀😀

سوال های مرتبط

مامان آرین💔 و آنیا🩷 مامان آرین💔 و آنیا🩷 ۲ سالگی
امشب آخرین شبیه که کنارمه فردا ظهر میره
امروز بعد از ظهر بهم گفت میشه بغلت بخوابم بعدش بغلش کردم و بهم گفت خیلی آرامش میده 😭😭😭از نگاه بهش سیر نمیشم همش میگم یعنی من ظلم کردم گذاشتم بره پیش باباش؟ اگه بزرگتر شه و دیگه نخواد سالی یه بار پیشم بیاد چی
خدا میدونه که چقدر دوستش دارم اونو توی نوزده سالگیم به دنیا اوردم حالا داره از نظر قدی ازم بلندتر میشه 😭😭 کاش میتونستم برم هر جا میره یه خونه تو همون کوچه بگیرم و هر روز ببینمش من بخاطر آینده اش پا رو دلم گذاشتم
۱۸ سالم بود که ازدواج کردم ۱۹ سالگی آرینم و به دنیا اوردم و بیست و پتج سالگی بخاطر خیانت از باباش جدا شدم تا ۸ سالگی پیش خودم بود اما وقتی باباش گفت میخام مهاجرت کنم بذار باهام بیاد بخاطر آینده اش قبول کردم به شرطی که سالی یه بار پیشم باشه من هنوز لباساش و اسباب بازی‌اش و دارم هر وقت دلم تنگ میشه میرم سراغ اونا همیشه فروردین بهترین ماه زندگیمه چون آرین پیشمه پسر و دختر فرقی نداره اما همیشه اونکه دورتره یه جور دیگه یه حس دیکه داره کاش امشب صبح نشه من دارم نگاش میکنم و اشک میریزم از تماشاش سیر نمیشم هر چقدرم بزرگ شی هنوزم همون پسر کوچولوی خودمی. الهی بمیرم که خیلی شبت دوست داشتی پیشت باشم و نبودم کاش بدونی من بخاطر خودت خواستم بری امیدوارم به بهترین جاها برسی که یه روز منو بخاطر اینکه کنارت نبودم سرزنش نکنی 😭😭😭
آروم بگیر قلب لعنتی اون یه پرستوئع که باید بره و با بهار بعدی بیاد پیشت 😭😭😭
مامان نینی مامان نینی ۳ سالگی
بعضی از آدما خیلی بیشعورن
من پسر اولم ۳ سالشه خودم ذخیره تخمکم کم بود و صلاحدید پزشک و تصمیم بین خودم و همسرم باردار شدم که الان یه ماهه زایمان کردم
از روزی که متوچه شدیم بچه دومم هم پسره دیگه حرف و حدیثی نمونده که رو دلم نذاشته باشن
خدا میدونه چیکار باهام کردن جالب اینجاست که همه حرفا هم از سمت خونواده همسرم بوده
مادربزرگ همسرم علنا بهم گفت به چه دردت میخوره؟ حالا باز اگه دختر بود یه چیزی پسر به درد نمیخوره
در صورتی که من و همسرمم فقط گفتیم خدایا سالم بده
مسلما ماهم اگر دومی دختر میشد از لینکه هر دو جنسیت رو خدا بهمون داده بود خوشحال تر بودیم ولی الانم چیزی از عشقمون به بچمون کم نمیشه
امروز کسی اومد منزل ما که به محض رسیدن گفت بعرس رو برو تعیین جنسیت بلکه دختر بشه دخترا بهترن
مادرشوهرمم گفت اره باید بره چند سال دیگه
اخه به شما چه ربطی داره مگه تاثیری تو زندگیتون داره؟
مگه بچه ها برده دست ما هستن؟
من خالم ۳ تا پسر داره
بخدا پسراش از منی که دختر هستم بیشتر به درد مامانشون میخورن
بخدا هیببچ فرقی نیست اینقدر دل مامانا رو نشکنید
حالا اگه من دوتا دختر هم داشتم همین داستان بوداااا