۵ پاسخ

ای خدا این گوشی توی قصه بچه ها هم اومده

منم این کارو میکنم جالب بود

آفرین
مامانشم که خوش خط هست

عزیزم 😘

😍😍😍😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان 😍 eşgim مامان 😍 eşgim ۵ سالگی
اگه حوصله داری بخون نمیدونم چرا مدیرشون این عکس رو فرستاد گریه هم گرفت...
وقتی توبیمارستان پسرمودادن بغلم اندازه ی دونه بالش کوچولو بود
شب تاصبح گرسنه بود و گریه میکرد...
زردی زیادی نداشت وبایک قرص خوب شد
بعدشد یکسالش همه گفتن وای چراراه نمیره بچه‌های مادوازده ماهگی راه رفتن ومن عین دیوانه ها صدتادکتر رفتم تاشد چهارده ماهش توتلویزیون یه دکتری حرف میزد ومیگف بچه اگه بچه راه نره اله وبله....دوباره دیوانه شدم و بچه امو بغل کردم و بردم دکتر یه دکترپیری بود خندید وگفت اگه دیوانه های مثل تونبودن ما الان نون نداشتیم بخوریم وقتی بچه ازنه ماهگی ازهمه جامیگیره و راه میره چرا نگرانی برو براش کفش سوت دار بخر ازهمونجا رفتم بازار و براش کفش سوت دارخریدم ازهمون دیقه‌شروع کرد به‌راه رفتن نگو میترسیده راه بره‌آخ چقدر بهش ویتامین ودارو دادم الکی...
بعدشد دوسالش همه گفتن این الان باید سرود بخونه چرا‌اینطوری حرف میزنه باز صدتادکتر بردم حتی باگفتاردرمانی هم حرف زدم که ببرم دکترخودش جلومو گرفت وگفت فقط امگاسه بده بهش باجینکوویتان دوشیشه ازهرکدوم دادم یروز که خوابیده بودم اومد پیشم نشست و گفت مامان پاشو دیگه چقدرمیخوابی انگار دنیاروبهم دادن یکدفعه پسرمن جمله گفت ...
بعدش چشماش ضعیف بود بردم دکترو خداروشکرچون زود فهمید چشماشم خوب شد
الان این پسرمنه که بعدازاونهمه دردسروسختی میره مهدکودک و سرود میخونه این پسرمنه که داره قصه تعریف میکنه
همه ی اینارو باگریه نوشتم