یعنی عصبیم در حد چیییی بعد یک ماه و یک هفته مادر شوهرم شام دعوت کرده پسرم تا میاد از جاش بلند شه میگن وای چ شلوغه چقدر اذیت میکنه و فلان یادشون رفته بچه دخترشون زندگیشونو کامل از بین برد همه چی رفتن نو خریدن پسر من تا حالا یه نمک دونم نشکسته آنوقت این شده شلوغکار

برعکس مادرشوهرمنه هی میگم ماهلین خیلی شلوغ میکنه و شیطونه میگه وا این کجاش شیطونه بچه کار نداره که
حالا هزاربار وسایلشون رو شکونده😂

همه همین درد و دارن عزیزم تو تنها نیستی

مامان منم همش غر میزنه ولی خوب چکار کنم بچه است دیگه

ول کن بابا بیکاری دست و پنجه میزنی با این آدما
هروقت گفت شلوغه بگو بچه هست عقلش قد نمیده با نکن بگو اگه میخواست عقل مارو داشته باشن گ بچه نبود بودن بلای جون
اینجوری تیکه بنداز تا بفهمه یا دعوت نکنه یا هم اگه دعوت میکنه دلشو داشته باشه با بچه کوچیک

بهشون بگو آره خداروشکر سالمه ماشالا زرنگه

ولش کن عزیزم اهمیت نده فقط اعصاب خودت خورد میشه