الهی بگردم این روزا هم میگذره الان که مادر شدم فهمیدم چرا میگن بهشت زیر پای مادرانه
منم تنهام شهر غریب دور از مامانم و خانواده
تحمل میکنم ادامه میدم چون پسرم بهم احتیاج داره قوی باش
برو پیش،مامانت تو هم آدمی و نیاز به استراحت داری
برو که بتونی ادامه بدی
روحیه خیلی مهمه راضیش کن که بری حتی کمهم بمونی حداقل روحیه ادامه دادن رو داری
امیدوارم خوب باشی عزیزم 🥺❤️
الهی بگردم
قشنگم منم رایان کولیک وحستناک و رفلاکس داشت بقولت حال بد عصبییی
ببین فقط فقط فقط بگرد قطره ایزی کول پیدا کن طبق دستوری ک روش نوشته بهش بده خداشاهده شب سوم چنان آروم مبشه ک خودت تعجب میکنی
من تا دوماااااه اذیت بودم از ۲شب تا۷صب سشوار تو برق کاروم بشه
خاموش میشد صداش در میومد
ناگفتهنمونه من اونموقع شیر خوذمم میذادم .خب بخاطر کولیکشم منم هیچی نمیخوردم .تونگو بیشتر گریه های بچمبخاطر گرسنگی بود .
شیر خشک دادم
با قطره ایزی کول بعد دوماه لذت مادر شدنو متوجه شدم .
برا کولیک و رفلاکسشم بردم دکتر هم دارو داد هم رژیم غذای به خودم هم گفت وقتی شیر میدی بهش یا دستتو زیرش بنداز که سرش بلند باشه یا یه بالش بزار زیر پات بعد شیرم حتما بندازش رو شانت ده تا ۱۵ دقیقه بزن پشتش حتما بعد هر بار شیر باید آروغشو بگیری وقتی میخوابه زیر سرش بلند باشه مثل تشک رفلاکس بزن تو گوگل میدونی چطوره دانستی کولیکشم اذیتش میکنه یا هی بنداز رو شانت و آروم آروم تکانش بده یا بزار رو دستت تکانش بده چون وقتی تکانش میدی کولیکش آروم میشه یا یه پارچه گرم کن بزار رو شکمش اینا چیزای هست که من رعایت میکنم و خدا رو شکر بچه م خیلی آروم شده رژیم غذایم برا رفلاکس بزن تو گوگل میگه باید چه چیزای نخوری رژیمش سخته چون بیشتر غذا و میوهها باید نخوری. ولی اگه میخوای اذیت نشی باید رعایت کنی
دقیقا توهم مثل منی بیچاره بچم اینقدر اذیت میشه خودم که دیگه واقعا شدم مرده متحرک نه خواب دارم نه خوراک
الهی بگردم عزیزم
من که رفتم تا ۴۰ خونه مادرم موندم
دست تنها نمیتونستم بدنم کم آورده بود
از حال میرفتم حتی توان حرف زدن نمیوند برام بچه ام رو نمیتونستم بغلن نگه دارم
خلاصه حالم خوب نبود از لحاظ روحی هم تنهایی میترسیدم همش گریه میکردم بچه. همبی قرار تر میشد خلاصه صحبت کردیم رفتم موندم
بعدش هم خونمون رو آوردیم نزدیک مادرم و داداشم
اینجا خیلی راحتترم
بعدشم تو حالم خیلی تاثیر داشت
بهتره اجازه بدن بری چون حال تو اون بچه مهم تر از این رسم رسومات هست
بعدم بچه دور از جون نیاز به دکتر داشته باشه همنباید بری بیرون
زیادی حساسن دیگه
خخخ والا ما که زایمان کردیم بابچه باید همه جا میرفتیم پی بدبختیامون
خب چرا قطرع نمیدی بهش...اینفاکول اب رو اتیشع
منم ۴۰ در نیومده رفتم بیرون
عزیزم هرچی باشه هم مادرخودت راحت تری هم صلاح دختر و نوه اش و میدونه برو خونه مادرت ی مدت با خیال راحت بچتو بسپار بهش مطمئن باش مادرامون از خودمون بهترن و خودتم یکم بخواب بچت یه مادر شاد میخواد که به خودشم میرسه و ارزش قائله نه مادر خسته و بی حوصله اول حال خودتو درست کن تا بچتم با تو حالش خوب بشه انشالله خدا کمکت کنه این دوران بگذرونی ماهم همین بودیم همه طبیعیه نگران نباش میگذره برای آروم شدن خودت و بچت حدیث کسا صوتیشو دانلود کن تو خونه بزار آروم بشید و اینکه روغن بادام شیرین بگیر از عطاری شبا ماساژ بده کل بدنشو ببین چه معجزه ای میبینه بچت هم آروم میشه هم میخوابه
منم بچمو از ده روزگی همه جا بردم
عزیزم ما همه این روزا رو پشت سر گذاشتیم میگذره خودتو ناراحت نکن
من ک به چله اعتقادی ندارم ولی شنیدم میگن خوب نیست تا قبل چله بچه رو ببری جای
ب اون مادرشوهرت بگو فقط دهنتو ببند وقتی مرحم دردم نیستی زر زیادی نزن
عزیزدلم خیلی برات ناراحتم خوب ببرش بروجرد
عزیزم برا کولیکش دکتر هم بودی؟
خیلی درکت میکنم گلم
خیلی روزهای سختی هست
منم همینطور بودم ولی همش خونه بابام بودم
تا دستشویی نمیتونستم برم از بس گریه میکرد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.