سلام خانوما تو دوران بارداریتون مادرتون میومد کمکتون توی ویار یا خودتون میرفتید خونه مادرتون؟لطفا جواب بدید همتون؟یا مثلا اگر استراحتی دکتر داد چیکار میکردید؟

من ویار نداشتم ولی ماه آخر کلا خونه مادرم بودم برای پسرم تا پسرمم ۴۰ روزش شد اونجا بودم اما برای دخترم ۱۸ روز فقط بعد زایمان موندم من بارداری های خوبی داشتم

خونه مادرم بودم تا ۴ماه

من تقریبا همشو خونه مامانم بودم بابام حساس بود نمی‌داشت تنها باشم توی اوج کرونا هم بود 😞

منم با اینکه تک دخترم ولی چون نزدیک نیستیم ۴۵ دقیقه ای فاصله داریم و دوتا برادر کوچیکتر از خودمم دارم ک مجردن.کل بارداری خونه خودم بودم بعد از زایمانمم یکهفته خونه مادرم بود ۳و۴ روز هم خونه مادرشوهرم بعد اومدم خونه خودم با اینکه بی تجربه بودم دخترم بدنیا اومدنی همش دوکیلو بود بعدش کولیکم داشت ولی کلا همه کارامو خودم کردم فقط بیشتر اخر هفته ها دو روز میرفتم خونه مادرمو مادرشوهرم فقط..از کسی انتظار نداشته باش بالاخره همه ادما درگیر مشکلات و کارای خودشونن حق زندگی و تصمیم گیری برای خودشون دارن. من ناراحتم نشدم حتی کل گرد گیریو اینام تو بارداری همه کارام با خودم بود

سرپسرم‌مامانم یه شهردیگه بودخودم بودم وخودم

من 5ماه تمام خونریزی شدید داشتم با حالت تهوع زباد یعنی هرروز بلید سرم میزدم اونم خودم نمیتونستم برم پرستار میومد خونه میزد میرف با این حال هیشکی به دادم نرسید خواهر شوهر مادر شوهر فکر میکردن خودمو لوس میکنمم مامانمم اوند 10روز موند رف دوباره از صبح گشنه میموندم تا شوهرم بیاد یه چیزی درست کنه خیلی وقتاهم غذا سفارش میدادم خلاصه خیلی عذاب کشیدم

هیچ وقت کمک نداشتم

من مریض میشدم استراحت مطلق شدم درد داشتم اسباب کشی داشتم همش خودم تنها بودم نه از مامانم کمک میخواستم نه خودم میرفتم

من که استراحت مطلق بودم کلا ۹ ماه رو خونه ی بابام بودم

من تو دوتا بارداری هم حالم بد بود ولی خونه ی خودم بودم همش

من اکثرا خونه مامانم بودم

من ویار دارم سرماهم خوردم مریضم چندروزه خوب نشدم دیروز ازخونشون اومدم امروز دوباره حالم بده ولی خب سختمه دوباره برم خونشون تو ماشین حالم بهم میخوره شما همچین شرایطی داشتید مادرتون میومد یا نه باز میگفت شما بیایید؟

من زمانی که حالم خوب نبود یا مامانم پیشم بود یا من میرفتم خونشون چون خونه ها مون اون موقع بهم‌ نزدیک بود

خودم میرفتم خونه سرمیموندم

من سر هر دو بارداری ویار بدجوری داشتم ولی تا خود نه ماه خودم بودم و خودم هروقت غذا درست میکردم گریم می‌گرفت تازه پدر شوهرم طبقه پایین بود برای اونم غذا می‌بردم .مامانم دوتا کوچه بعد ما بود نمیومد الان میگه نمی‌دونم چرا نمیومدم کمکت .زایمان اول ده روز اول رفتم خونه مامانم و کلا دیگه خودم تنها بودم زایمان دوم مامانم دوسه روز اومد خونمون کلا و گهگاهی میومد یک سری میزد ،حالا فکر کن هردو بچه کولیکی وحشتناک .الان دخترم که نزدیک چهارماهشه هنوز از دل‌درد جیغ میزنه و من همچنان تنهام