۱۰ پاسخ

ای قربونش برم میاد عزیزم شما استراحت کن که وقتی شب میاد پیشت انرژی داشته باشی باهاش بازی کنی بچها جز ما مادرها آغوش امنی ندارن لطفاً آغوش امنشون رو خراب نکنیم

وای منم سرماخوردم😬🤧آبریزش بینی هم دارم، حوصله نداشتم غذا درست کنم واس دخترم، میوه و شکلات خورد و خوابید😓 دخترم نزدیکای ۵سالگیه

عزیزززززم🥺🥺🥺میفهمم برای همه مون پیش اومده من خودم چندشب دخترم انقدر رو مخم راه رفت که حتی چندتا زدمش،بعدشم عین چی پشیمون شدم و احساس عذاب وجدان داشتم😔واقعا بعضی اوقات کنترلشون از دست ما خارج میشه
الان که تنهایی سعی کن استراحت کنی و کارایی که باهاش حالت خوب میشه انجام بدی که تا وقتی پسرت میاد یه مامان شاد وپر انرژی رو ببینه و بتونی براش جبران کنی و از دلش دربیاری،غصه خوردن و فکر و خیال تو چیزی رو عوض نمیکنه خواهر🥰

عزیزم طبیعی هست مریضی و حوصله نداری من که از این تغییر هورمون پدرم در اومد چقدر گریه میکردم و بی حوصله بودم تا شب استراحت کنی اوکی میشی

بیچاره بچه ۹ماهشه بچه دومت چی بود میزاشتی اون بچگی کنه نه این ک بدحالی و زایمان محبت توبه ی بچه دیگ رو تحمل کنه اون مث یه زن ک هووبراش میاد ناخاسته هم وجود نداره اگ جلوگیری طبیعی کنی اسمش خاستس

عزیزم ناراحت نباش گاهی پیش میاد گلم میگم عناب رو شعله گار بسوزون وقتی دودش در اومد بگیر جلو بینیت نفس عمیق بکشه برای ابریزش بینی عالیه گلم

چن سالشه امیر علی

خیلی رو خودت کار کن گلی . تو باید یه مامان قوی و یه تکیه گاه امن باشی برا بچه ها .

حق داری عزیزم برا منم امروز ی همچین چیزی پیش اومد پسرم ی سال نیمشه باردارم اب ریخت رو تشک خیس شد یکی اروممم زدم پشتش خیلی ناراحت شد خیلیییی ی کار دیگم کرد صدامو بردم بالا منم الان مصه چی عذاب وجدان دارم الانم خابیده میبینمش ناراحت میشمم 🥺🥺

پیش اومده گذشته. بزار اونجا باشه شب میاد پیشت. خودت استراحت کن

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی و هلیا مامان امیرعلی و هلیا هفته بیست‌وسوم بارداری
خوابین یا بیدار ؟
عاقا من چرا جدیدا دستم هرز شده ،(البته دو سه باره که اتفاق میوفته)
باید رو خودم کار کنم اینجوری نمیشه ☹️
من کل روز با پسری تنها باشم بقران عین پروانه دورش میگردم حتی وقتایی که بخاطر حاملگی کلی حال تهوع دارم بازم قربون صدقش میرم
ولی دو سه باره که وقتی همسرم از سرکار میاد خونه و سر یه موضوعی مثلا می‌ره رو اعصابم پسرمم همون موقع ب هیچوقت آروم نمیشه و الکی گریه می‌کنه و داد میزنه ، خو منم یهو قاطی میکنم میگم ساکت باش همزمان یکی آروم میزنم رو پاش ،همشم تقصیر همسرمه بخدا اینقدر گاهی روم فشاره کنترل میکنم ولی بازم اینجوری میشه ...
یا مثلاً میرم خونه مامانم گاهی همه جمعیم سر ب سرم میذارن یکی میگه تو مادری ، یاد نداری پوشک عوض کنی ، اون یکی میگه تو بچه رو دکتری کردی تقی ب توقی میخوره میبربش دکتر ، حالا تو بیا ب اینا بگو من خودم بهتر می‌دونم چی خوبه براش چی بده ، خب اعصابم میریزه بهم اونجام یه چند باری امیر اذیتم کرده سرش داد زدم ...
نمی‌خوام واقعا اینجوری باشه ،من با امیرعلی طعم مادرشدنو چشیدم ، عاشقشم ولی گاهی برخوردای دیگران باعث میشه من ناخواسته یا داد بزنم رو سرش یا آروم بزنم رو پاش...
عذاب وجدان دارم 🥺
مامان معجزه🥲🤲 مامان معجزه🥲🤲 هفته بیست‌وچهارم بارداری