۳ پاسخ

عزیزم درخواست میدی؟

خداروشکر چقدبه فکرت بودم..هواست باشه ب خودت وبچه

خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان فسقلی جون🧒💜 مامان فسقلی جون🧒💜 ۱۳ ماهگی
شنیدین میگن یه وقتا با یه چیز مسخره ی کوچیک منفجر میشی از عصبانیت؟ که برا هرکی تعریف کنی خنده میکنه!! الان دقیقا حال منه...
یه هفته منتظر بودم اخرهفته برسه بچمو بسپارم به مامانم استراحت کنم. دیروز بعدازظهر دوساعت بردمش اونجا و خونه رو مرتب کردم که صبح جمعه که میبرمش دوباره هیییچکاری نداشته باشم و فقط استراحت کنم حتی ناهارم نپزم. مادرشوهر خودشو جمعه ظهر دعوت کرده، مامانم تو همون دوساعت از بس بچه اذیت کرده گفت جمعه نیارش، شوهرم بیسکوئیت خورده و پوستشو اتداخته رو اپن، صبح اونده شربت بچه رو بده، کل شربتو ریخته رو اشک و ملافه ی بچه که تازه دیشب پهن کرده بودم... و من بووووووم😭☄️
الانم رفته بیرون اول زنگ زدم با ارانش داره متلک میگه که تا این وقت خواب بودی منم چنان داد زدم که دیشب تا ۲ بالاسر بچه مریضم بودم صبح از ۸ داره نق میزنه از درد گوش و ... قطع کردم سر بچمم الکی الکی داد زدم و الان خوابید.
واقعا میخوام برم یه شهر غریب، حداقل اونجا از کسی توقع ندارم. دارم دق میکنم از دست تنها بودن ...
مامان نی نی قشنگم مامان نی نی قشنگم ۱۰ ماهگی
ادامه ماجرا
خلاصه بگم دکتر ژنتیک به یک جلسه ختم نشد و به چندین جلسه رفتن وامینوسنتز ازم گرفتن امپولی که وارد شکم میکنن برای این ارمایش که ار اب دور جنین میگیرن با این ازمایش جنسیت واقعی مشخص میشه اما خب این ازمایش به ظاهر اندام تناسلی کاری نداره از نظر کروموزومی جنسیت میگه یادمه صبر کردم تا جوابش اومد از نظر کروموزومی پسر بود ولی دوباره به درد دیگه به دردهام اضافه شد تو ازمایش هاگفتن نقص لوله عصبی هم وجود داره که ممکنه تا اخرین هفته بارداری رفع بشه خودش ممکنه هم ن .
به دکتر ژنتیک گفتم شما اگه جا من بودید چیکار میکردید گفت بچه دیگه هک داری گفتم اره گفت سالمه گفتم اره گفت من بودم مینداختم حقیقتا تو دوراهی سختی بودم خصوصا بیشتر به خاطر ابهام جنسیته اما ته دلمم از خدا میترسیدم که دست به همچین کاری بزنم خیلی از اطرافیان ودکترهاوسوسه ام کردن اما خوشحالم که خدا کمکم کرد که سربلند بیرون بیام از همینجا من تا اخرین سونویی که دادم بازم هیچی مشخص نبود یعنی یه جورایی ابهامه تا اخرین سونو وجود داشت ومن هر دفعه با چشم گریون میومدم خونه.