۱۲ پاسخ

خداروشکر
اتفاقا منم تا موقعی ک هوا خوب بود دخترمو میبردم بیرون،همیشه با خودش بازی میکرد
دوماهه اویزون من شده

آخی مواظب باش سرما نخوره
رضا. امشب تب کرده تا الان بیدارم دارم پاشویه میکنم استامینوفن هم ندارم تا فردا

کی میشه هانای منم بگه مامان 🙂

منم پسرمو میبرم بیرون ولی با کالسکه چون هنوز بلد نیست دستمو بگیره راه بیاد و زود خسته میشه

بچه منم را بره ببرم 🫠🥲

آره منم روزایی ک پسرمو میبرم خیلی خوبه خداروشکر
میشه بگی دحترت چ کلماتی میگه؟

پسر من که همش میگه بغلم کن بیرون خودش راه نمیره تو خونه ام از شلوغ کاری جیغ خسته ام کرده

اخه بیرون سرد مریض میشن🫠

😂😂اخه نه که همش خونن و بیرون نمیرن خسته نمیشنن و اذیت میکننن و نمیخوابن
ولی برن مهمونی بیرونی پیادروی جیزی دیگ تخت میگیرن میخوابننن

منم تجربه کردم وقتایی که پسرم بیرون میبرم راه میره خسته میشه شب تخت میخوابه اذیت نمیکنه برای خواب😅

مبارکه گلم

😍😍😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان طاها و همتا مامان طاها و همتا ۲ سالگی
سلام مامان قشنگاااا
روزتون بخیر

دیشب نوشتم میگم طاها رو از پستونک خوردن شبانه بگیرم و امروز اومدم از روندی که پیش رفته تا الان بهتون بگم ... تا شاید کمکی به ی مامان دیگه باشه 🧡

خب اول اینکه طاها کلا پستونک رو فقط موقع خواب میخورد و اگه نصف شب از دهنش میفتاد و خودش پیداش نمیکرد گریه میکرد تا من برم بزارم پستونک رو دهنش .
اما دیشب ...
انفاقی که افتاد روند خوابوندنش طولانی تر شد ، یعنی همیشه تا شیر میخورد ، پستونک میذاشتم دهنش میخوابید ، اما دیشب معلوم بود دنبال ی چیزیه و کلافه بود ...
با گوشه بالشش بازی کرد ، با شیشه شیرش بازی کرد ، با ملحفه اش بازی کرد و هی میکرد توی دهنش و در میاورد ، هی پا میشد بازی میکرد تا خسته شد و خوابید.
نصف شب هم ی بار بیدار شد نازش کردم خوابید ، بار دوم که بیدار شد با ناز نخوابید ، گذاشتمش روی زمین و کنارش خوابیدم تا خوابش برد ولی تا میخواستم بلندش کنم بیدار میشد ،( این اتفاق قبلنا و گاهی شبا هم میفتاد) برای همین تا صبح کنارش روی زمین خوابیدم.

امروز هم روند خوابوندنش توی ظهر طولانی تر بود ، از ساعت ۱۲:۳۰ بهونه و گریه خواب رو گرفت تا همین الان که خوابید .

خب باید بگم دیشب انقدر تحت تاثیر بودم که از اتاق اومدم بیرون خودم نشستم گریه کردم ، ولی با توجه به مشورتی که گرفته بودم ، هر چی توی سن پایین که معنیه وابستگی رو کمتر متوجه میشن ، زود فراموش میکنند ، حس مالکیت هنوز توشون تقویت نشده این کار انجام میشد بهتر بود و خداروشکر به من نیرویی داد تا استارت این کار رو بزنم. 👇👇
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
یک هفته ۱۰ روز میشه تنظیم خوابش بهم خورده شب ها کلا بیدار میمونه وروزا می‌خوابه دوروز بود کلا گریه میکرد شبا بی‌قراری میکرد که دارو شکم درد میدادم چون ( کولیک داره ) از نوزادی تا الان دادم و آروم شد روزای قبل آهنگ لالایی میزاشتم کنارش گوش میداد گریه نمی‌کرد ولی خب بیدار میموند دوروزه کلا نزدیکای صبح که میشه گریه می‌کنه دیشب هم ساعت ۲/۵ خوابوندمش ۳ بیدار شد تا صبح ساعت ۸ بیدار بود ساعت ۶ تا ۸ گریه میکرد دارو شیر خورد خوابید به لثه هاش دارو زدم گفتم شاید دندون در میاره آروم شد خوابید امروز کلا از ۸؛صبح خوابیده بود تا ۶ عصر که صبح بیدار کردم دارو هاشو دادم خورد خوابید عصر بیدار کردم آب پرتقال دادم بیسکوییت دادم خورد دوباره خوابید دیگه ساعت ۸ دلم گرفت گریه کردم ۹ بیدارشد داروشو دادم غذاشو دادم اینقدر خوشحال شدم بیدارشد چشماش رو باز کرد نمیدونین چه قدر سخته وحشتناکه بچم جلوی چشمم خیلی شرایط و وضعیت بدی قرارگرفتم توروخدا دعاکنین برای پسرم ازاین وضعیت نجات پیدا کنه خدا معجزه کنه خوب بشه یه غم بزرگ تو گلوم تو سینمه، خیلی خیلی سخته ببینم بچم همش می‌خوابه موقع هایی که تشنج نمی‌کرد سرحال بود حرف میزد می‌خندید با صدای خودش بازی میکرد ولی امروز که کلا دوباره مثل آبان خوابید گفتم خدایا واسه همین وضعیت شکر که بااینکه نمیتونه بشینه گردن نگرفته حتی نمیتونه برگرده وضعیت چشماش هم که بینایییش خیلی کمه بااین وضعیت ولی خب حداقل همون جوری خوابیده بازی میکرد با صدای خودش صدا میداد حرف میزد الان که بیدار شد گفتم خدایا شکرت بیدار شد به اینم شکر وراضی هم من بین وضعیت بد وبدتر قرار گرفتم خدایا پسرمو خودت معجزه کن خوب بشه خدایا رحم کن به این بچه معصوم اون گناهی نداره مامانا دعاکنین برام