۸ پاسخ

من نمیخونم😐😂

بزبز قندی ، دختر کبریت فروش رو با کلی تغییر من درآوردی تعریف میکنم ، یه دوست داریم چهارسالشه اسمش سامین میگه قصه سامین رو تعریف کن منم همینجوری رگباری از خودم میگم

من هی صدامو عوض میکنم.
و مطابق داستان لحنم عوض میشه
اینجوری برای دخترم جذابه و گوش میده
اصلا حاضر نیست یه خط داستان براش روخوانی کنم.
مگر به زبون ساده و روون و با صدا و لحن و مختلف

من میخونم .‌شعراشم یاد گرفته . نه دقیق ولی خب بعضی کلماتشو بام میخونه. خیلی دوست داره . همش کتاب دستشه

قصه من درآوردی 😅

من از ببعی وببعو داستان درست میکنم از خودم میگم دوست داره

همین که باهاش بازی کنم و صحبت کنم خیلی کاره حوصله میخواد ولی وقتی قرانمو میخونم میاد کنارم گوش میکنه

من چون از نوزادی براش میخوندم عادت کرده کتابو میگیره دسته خودش اکثرا ولی کامل میشینه تا براش بخونم

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
پس از بهانه گیری ها و درخواست های بی مورد بدلیل خوابالودگی از ساعت 9 و نیم تاااا الان دیگه خودش پنچر شد سرشو گذاشت رو سینه ام گفت یادین بخوابه بعدم خوابش برد 😅😅😅
همه راهی رو امتحان کردم واسه خوابوندنش وقتی نخواد بخوابه هییییچ راهی فایده نداره. چراغا رو خاموش کنم میره بالای تخت چراغو روشن میکنه درو ببندم از اتاق نره بیرون جیغ و گریه زاری راه میندازه همه رو عاجز میکنه مجبورم درو باز بذارم. کتاب میخونم یچیزی از تو کتاب پیدا میکنه که بهانه گیری کنه مثلا میگه ماهی خوابیده بعد گریه میکنه یا مثلا میگه پستونک کوکو دشت یادین. یعنی پستونک شخصیت کوکو درون کتاب را به دست رادین بدهید بعد گریه میکنه 😂😂😂 تاب ریلکسی هم داره اگه نخواد بخوابه خودشو میکشه جلو که از تاب بیاد پایین گریهههه. لالایی بخونم گریه میکنه میگه مامان آواز نخون 😂 خلاصه هیچ راهی فایده نداره فقط باید یواش یواش باهاش حرف بزنم آروم باشه نره پشت گریه تا وقتی که کم کم خوابش بگیره