۶ پاسخ

متاسفانه همیشه مردم به جای نکتع مثبت های هر چیزی بیشتر نکتع های منفی نگران کننده پست میکنند معلومه ادم سالم میاد یه چیزا میخونه با کوله باری از استرس و ترس میره خودمم واقعا از بس کامنت های مختلف خوندم زایمان شدم برام یه غول هفت مرحله ای

طبیعیه استرست منم همینم🫠

من الان لگدای بچه مو تو واژنم احساس میکنم واین نگرانی جدیدمه

ن من خدا رو شکر استرس این چیزا رو نداشتم
فقط استرس بعد تولدشو دارم ک میگن سخته

عزیزم چرا اینقدر به چیزای بد فکر میکنی. هر موقع خواستی به چیز استرس اوری فکر کنی خودتو با یکی از لوازم کوچولوت مشغول کن مثلا برو کمدشو مرتب کن یا وسالیشو جا به جا کن . یا مثلا برو بیرون یه قدم بزن و برگرد. من ایجوری میتونم استرس و افکار بدمو کنترل کنم. انشالله شما هم میتونی. وقتی دکتر میگه همه چیز خوبه شما هم امیدوار و خوشحال باش.

اگه مشکلی بود سونو میگفت حتما

سوال های مرتبط

مامان مهوا🩷 مامان مهوا🩷 روزهای ابتدایی تولد
وقتی فهمیدم حاملم استرس انتی و غربالگری و داشتم
بعد که این دوتا گفتن از لحاظ ژنتیکی سالمه استرس انومالی داشتم وقتی اونجا گفتن سالمه کلا یه روز خیالم راحت بود
چون دکتر سونو انگشتای دست و پاشو نشمرده بود شکاف کامو نوشته بود ۵۰ درصد ندارد
اکو قلبم نکرده بود با اینکه پیشه بهترین سونو شهر رفته بودم
همش استرس دلشتم که خدایا وقتی بدنیا اومد چجوری دستو پاشو صورتشو نگا کنم ببینم خدایی نکرده مشکلی داره یا نه
تا اینکه ۲۴ هفته دکترم سونو اکوقلب نوشت منم سونومو عوض کردم رفتم جای دیگه اونجا مطمئن شدم قلبش سالمه دکتر که دید استرس دارم همه جای بچه رو نشونم داد انگشتاشو دیدم خیالم راحت شد
صورتشم نشون داد بهم ولی واضح نبود
تا اینکه سونو وزن عکس صورتشو داد بهم گفتم کف پاهاشو دستاشو دوباره نشون بده همه چی خوب بود
ولی الان همش استرس مشکلایی که تو سونو مشخص نیستنو دارم
مثل اتیسم و ناشنوا و نابینا بودن
خدا قسمت هیشکی نکنه ولی واقعا خیلی استرس دارم
فقط اون لحظه رو ببینم بچم سالمه و دارم میام خونه
خدارو هزار مرتبه شکر تا الان مشکلی نبوده و همه چی خوب بوده ولی این استرس لعنتی دست از سرم برنمیداره 😓