حس میکنم سلول های سرم دارن میسوزن بوی سوختنشو حس میکنم به این حد از درد رسیدین؟
خدایا هزاران بار شکرت که کنارمه سالمه ولی تروخدا یکم این بداخلاقی و نق و غر زدن های صب تا شبشم کم کن قربوتت برم
از صب که بیدار میشه با صدای گریه نق و غر تاااااااا الان شبی ۲۰ بار بلند میشم تو خوایم نق و غر
خواب؟ حسرت خواب باکیفیت تا صبح ب دلمه قطع شیر رفلاکس دل درد فلان همه رو رفتم و می‌دونم اینا نیست
یسال شد کی میخواد با اسباب بازی های نه چند ساعت نیم ساعت یاری کنه کی میاد اون روز که لذت ببرم از تلویزیون دیدنش،از بازی با اسباب بازی و خودش وای خستمممم خیلی ها
ناندارم حتی تایپ کنم اعصابم ضعیف شده کوفت زندگی برام زهرماره فقط هرصب میگم کی شب میشه چیکار کنم کاش دوست داشتم مادر بود خواهر بود تنهایی سخته خیلی شکل بگین چیکار کنم ای خدا ببین دیگ بشنو دیگ چرا آنقدر سنگدلی با من این همه بچه آروم هزارتا دیدم چرا نه بیرون نه تو خونه آروم نیست آویزون منه از صدای گریه و نق دیگ متنفر شدم

سلام عزیزم
واقعا شما خسته ایی و حق داری
سخته با بچه هایی که نق نقو آن و بهانه گیر کنار بیایی
یه جورایی هنوز پذیرش این مرحله از زندگی برات سخته ، و انگار این کارا اضافه اس
من و شاید خیلی از مامانا شرایط مشابه شمارو داریم حتی بدتر
من ۷ ماه تمام روزی ۱۸ ساعت مدام دور ایهان بودم که فقط شیرش بدم و واقعا خواب نداشتم هر تایم شیرش ۴۰ دیقه طول می‌کشید. دوماهش رو که کلا روی دستام سر پا میگشتم تو خونهشیر می‌خورد
ریفلاکس آلرژی بشدت وابسته
ولی تنها پناه بچم خودمم،
و باید بپذیرم که شرایطم اینه و براش راه حل پیدا کنم ، سعی کنم برای خودم یه سد و یه چالش و یه مشکل ندونم
من حتی آرزو دارم پشت فرمون بشینم و برم بازار یه دور بزنم و برگردم یا یه دوش راحت
اما الان نمیشه ولی میدونم قطعا میرسه این روز و من قدرشو بیشتر میدونم
منم پذیرش شرایط ایهان برام سخت بود
چون چون
از همه بدتر افسردگی بعد از زایمان داشتم اونم شدید
ولی به خودم اومدم دیدم وای چقد بد بزار قوی باشم و اینارو باید مثل شب امتحان رد کنم و یه بچه ی شاد و قوی و سرحال تحویل بدم
بنظرم سعی کن به خودت آرامش بدی و خودت رو وادار کن به قوی بودن
من با این راه حلا دارم پیش میرم

چقدر منی بخدا😥

عزیزم یه سر به تاپیک های من بزن منم دقیقا همینطورم
با این اختلاف که من باردار شدم الان 🫠