۱۳ پاسخ

ب من میگفتن نتونستی طبیعی زایمان کنی😐 وزنش چقد کمه😐شیر نداری یا داری

انقد بدم میاد انگار تو ایران اینجوریه ی مادر شیر خودشو نده انگار خودش نمیخاد ک شیر بده
خب حتما شیر نداره یا شرایطش رو نداره
کی دوس نداره ب بچه خودش شیر بده اخه
ی جوری چپ چپ نگا میکنن😑😒

وای مادرشوهرمن هنوز زایمان نکردم مدام بهم میگه ما قدیما اصلا استراحت نداشتیم حامله بودیم ال میکردیم بل میکردیم هیچ اتفاقی ام نمی‌افتاد بار سنگین برمیداشتیم مثل الان که استراحت میکنن نبودیم یا ازهمون اول مدام بهم میگه راه برین درد داری بخاطر اینکه راه نمیری ... حالا من استراحت مطلقم بودم_ واقعا بعد بدنیااومدنش کشش ندارم بیاد بالاسرم ریاست کنه

خداروشکر ازاول حاملگی تا الان که بچم دوماههشه تنهام خیلی راحتم

به حرف خانواده شوهر اهمیت نده اصلا فکرکن نشنیدی شون مادرشوهر من میگه نمی خواد برا بچه زیاد چیزی بخری من اصلا اهمیت نمیدم به حرفاش

هیچی زر میزنن فقط میدید دارم گریه میکنم باحرفاش بیشتر اذیتم میکرد🥲

شیر خودت و نده
دل درد بچه بخاطر شیر تو هست
بچه رو بده ما حموم کنیم‌
ب بچت یکم ادکلن بزنم‌😐😐بو نوزاد نمیده اخه
اگه شسر خشک میدادی دل دردنمیشد

سینمو نمیگرف هرکار میکردم هی میگفتن بزور بده میگیره😐💔مغزم ترکیده بود از این جمله

من خیلی چیزا شنیدم
حتی قبلش خیلی چرت میگفتن که وقتی بچه بیاد بعدش میگی‌کاش برگردی تو....
و ...
ولی اصلا هم اینجوری نیست
کاش بجای این حرفای مسخره یکم اطلاعات درباره زایمان بدن و بعدش و این مراقبتا
ن حرفای مزخرف

خداروشکر خانواده شوهرم ازم دورن حداقل تو این کارا دخالت نمیکنن

مادرشوهر من میگه موقعی ب دنیا اومد باید از زیر شکمش تا شکمش لیس میزدی تا دل‌درد نگیره 😅😅😁😁😆😆😆

😂😂😂😂😂طبیعیه عادت میکنی

😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان آرن💙 مامان آرن💙 روزهای ابتدایی تولد
خانما حوصله ی دردودل دارین🥺
مادرشوهرم اصلا یه آدم دیگ شده از وقتی ک پسرم به دنیا اومده خیلی میره رو مخم بچم نمیتونه سینم رو بگیره نوکش بزرگ و متورم شده اینم هی میاد میگ شیر خودتو بده ببین اینجوری کن اونجوری کن بعد ب دوستم و ابجیم گفته اون عمدا نمیده سینش بزرگه میخواد بمونه خشک شه ها منم گفتم نمیدم دوس ندارم بدم خودم تصمیم میگیرم شیرخشک بخوره یا چی بازم این بشر حیا نداره
دوباره میگ گول بزن بچه رو سینمو بنداز دهنش شیر خشک رو از بغل با قطره بده گفتم این آخرین باره بحث شیر میشه نمیدم تموم شد رفت
اینم بگم من خودمم دوس دارم شیر خودمو بخوره ولی یه اشتباه بزرگ کردم عین یک پشیمونم خواهرشوهرم گفت تو بیمارستان شیرخشک بده زردی نگیره من عین احمقا گفتم باشه قبلش سینمو کم و بیش میگرفت ک دیک بعد اون نگرفت کلاس شیردهی هم ۴روزه میرم سینه هامو انقد ماساژ دادن داره منفجر میشع از درد حال روحیم خوب نیس این مادرشوهرم خیلی رو مخمه با اینکه جوابشو میدم ولی باز از رو نمیده شب زایمانم نفهم ب من میگ انگاری یکیم مونده تو شکمت اخه تو چقدرررر نفهمی زن