۱۴ پاسخ

والا ماهم اینطوریم..

سلام بخدا ما یکی داریم وضعمون همینه😂

بچه ها من همین عزیزم مدام دعوا شیطونی

من همش دارم میدوم 🤣هیچ جا هم نمیرم .

من با یکی اینجورم مدام در حال گریه کردنه انقد اعصابم ضعیف شده به مرز جنون رسیدم همیشه با تلویزیون روشن باشه بره پیام بازرگانی انقد جیغ میزنه و میگه عوض کن جایی بریم انقد غر میزنه می‌افتم غلط کردن ولی خیلی وقته دیگه نه مهمون دعوت میکنم نه جایی میریم خیلی اذیتم میکنه

حواسم به بچه ها بود تو تایپم چقد بخدا نوشتم😂😂😑😑

بخدا مام همینیم
من بچه هام ده ماه فاصله سنی دارن

بخدا😂😂

فقط میتونم بخندم بهتون😅برید خداروشکر کنید.روضه رو باز نکنم بهتره🫠

خواهر دقیقا وضعیت منو گفتی،، با این تفاوت که دوتاشون هم پسرن،،، یعنی دیوونه شدم از دستشون

دقیقا انگارحال منو وصف کردی با این تفاوت ک من دوتا پسرن و دوبرابر شیطون و خراب کارتر

منم یه ۴ساله یه دوسال و نیم دارم دوتا پسر دهنمو صاف کردن روزی دوبار حداقل گریه میکنم از دست کوچیکه بزرگه فرشته بود این کوچیکه از راه به درش کرد ببین پریز و از دیوار درمیاره چندتا گوشی خراب کرده دوتا تلویزیون کلی سیم پاره کرده نگم برات انقدر عصبی و بددهن شدم باورم نمیشه

ولاهی امیش هر اوجورین ....جا ماله ایمه قدیمی ۵اتاقن همو یکرا بلاوی و شلخته ن ..امن له ساعت ۸ را اوه هر خر دکموه و دشوم تا ۱شوه

من ک توای دوسال ده سال پیرشدم همه چی ب کنار دعوا درگیریشون کلافه م میکنه از کمبود خواب حوصله گریه و جیغو داد ندارم

بچه های شیر به شیر بزرگ کردنشون از دوقلو سخت تره

سوال های مرتبط

مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
وقتی بچه دومم رو باردار بود همش به خودم قول میدادم پسر بزرگم رو دعوا نکنم کلا توی این ۴ سال خیلی کم پیش اومده بود دعواش کنم.
الان پسر کوچیکترم یک ماهشه و من خسته ترین مادر دنیام.
شب خوابی کافی ندارم و روز ها مجبورم تمام توانم رو بزارم برای بچه ها و کارهای خونه نمیدونم خسته باعث میشه از کوره در برم یا واقعا حق دارم .
امروز چند بار زدم توی سر خودم برای که عصبانیتم رو سر بچم خالی نکنم.
نمیدونم پماد کالاندولای برادرشو کجای خونه خالی کرده فقط دیدم دیگه چیزی توش نیست.😵‍💫
یه بار دیدم قوطی کبریت رو برداشته و جیوه دوتا کبریت رو خورده🥴
کلی آب ریخته پشت یخچال😅
و.....
نمیدونم حق داشتم عصبی بشم یا نه.
درکل پسرم خیلی عاقل هست و با برادر کوچکترش خیلی خوب کنار اومد .
منو خیلی در میکنه بخاطر اینکه مثل قبل نمیتونم براش وقت بزارم.
ولی خب شیطنت هم داره.
خیلی خوشحالم که اختلاف سنی بچه هام کمه.
ولی خودم گاهی کم میارم.
همش میگم یه روز دلم برای ریخت و پاش و شیطنت های بچه هام تنگ میشه.
ولی گاهی با خودم میگم دیگه هیچوقت ۳۰ ساله نمیشم که بتونم برای خودم وقت بزارم.
انگار خودمو فراموش کردم
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامانا دخترم 4 سالشه. تأخیر داره. من از دو سالگی از پوشک گرفتم اما هنوزم باهاش درگیرم خطا زیاد داره اولا فقط جیش یاد گرفته بود بخاطر اینکه یبوست داره نتونستم پی پی رو یادش بدم جیش رو هم گاهی خیلی خوب همکاری میکنه قشنگ میگه گاهیم میبینی انگار اصلا یادش ندادم میریزه تو خودش همش باید خودم حواسم باشه وگرنه میریزه اصلا براش مهمم نیس.. الان چن روزه باز اینطوری شده حواسم نباشه خودشو خیس میکنه خسته شدم بخدا ینی از زندگی نا امید شدم پس کس قراره دختر من خوب بشه کامل دستشوییشو بگه خیلی ناراحتم دلم میخواد فرار کنم برم یه جایی که هیچکس منو نشناسه. هر چقد دلم میخواد فریاد بزنم مشت بکوبم جیغ بزنم. بخدا کم آوردم. خیلی خیلی زیادم آب میخوره جوری که همش باید یه پام دستشویی باشه شبا هر 2 ساعت بیدار میشه یه بطری آب میخوره. پوشک میکنم بماند که اونقد خیس میکنه ازپوشک میریزه بیرون کل زندگیم به گند کشیده میشه. آزمایش قند نوشت براش دکتر خداروشکر مشکلی نداشت گفت فقط عادت به آب خوردن زیاد کرده باید از سرش بندازید چطوری آخه. دم به دیقه آب میخواد منم یه ذره بهش میدم لیوان رو پرت میکنه میگه پرش کن. اگه ندم بهش یه جیغ و دادی را میندازه همسایه ها میریزن سرم خسته شدم. خدایا ازت هیچی نمیخوام فقط دخترم مث بقیه بچه ها باشه دستشوییشو بگه قشنگ حرف بزنه همین. دیگه طاقت ندارم😭😭😭
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
خسته شدم خیلی نمیدونم با دخترم چیکار کنم چطوری رفتار کنم حس میکنم اصلا حرفامو نمیفهمه که اینجوری میکنه الان چن روزه اصلا اصلا دستشوییشو نمیگه باز میریزه تو خودش. امروز از صب فقط شلوار شستم نمیدونم چه رفتاری کنم عصبی بشم و دعواش کنم بیخیال باشم و حرص بخورم. بزنمش. والا نمیدونم. این همه گفتار درمانی و کاردرمانی میبرم هنوزم درکش پایینه هنوزم جمله نمیگه با حرفا و کلماتی که بلده ارتباط نمیگیره خسته شدم خیلی خیلی عذاب میکشم ینی دلم به هیچی خوش نیس. بعضی چیزا رو قشنگ متوجه میشه. دستور پذیریش خیلی خوب شده دایره لغاتش زیاد شده اما هنوزم درکش پایینه هنوز دستشویی رو مشکل داره دقیقا دو ساله پوشک نمیکنم اما هنوزم یاد نگرفته دوساله من دارم بهش یاد میدم ولی انگار نه انگار قبلا حداقل قشنگ جیششو میگفت خطا نداشت اصلا اما الانم اونم نمیگه هر چی میگم تکرار میکنم براش عصبی میشم یا با صبوری براش میگم هیچ کدوم فایده نداره. از صب سردرد گرفتم حالم اصلا خوب نیس. 😔ینی ممکنه این روزا بگذره دخترم حداقل دستشویی رفتن رو یاد بگیره دیگه خونم نجس نباشه آخ دلم میخواد زار زار گریه کنم با یکی درد دل کنم 😣😣 نه هیچ جا میرم نه کسی رو دعوت میکنم چون دوس ندارم رو دخترم عیب بزارن. همش میگم درست میشه دخترم خوب میشه خداروشکر اتیسم نداره بیماری خاصی نداره فقط تاخییره اونم رفع میشه اما پس کی دیگه صبرم تموم شده. میدونم میام اینجا تایپیک میزارم گاهی حال شمارم میگیرم اما واقعا احتیاج دارم حرفامو درد دلمو به یکی بگم اینطوری یکم حداقل آروم میشم😒