۸ پاسخ

میشه بهم درخواست بدین پرم

بنظرت بهتر نیس دیگه هیچی بهش نگی و خودت آخر شب همه چیزو جمع کنی! بچه رو حساس کردی ولش کن اعصاب خودتم که داغون کردی یه جمع و جور کردنه دیگه

دخترمنم ایجور دیروز و امروز دیگه داشتم سکته میکردم ازدستش بخدا الان ازگردن درد خواب ندارم

سعی کنید باهمدیگه جمع کنید ...وقتی تذکر میدیم بخصوص مستقیم اصلا قبول نمیکنن...

هممون همینیم شما تنها نیستی ولی هرچی باهاش دعوا کنید و لج کنید بدتر میکنه چون اینا طفلکا بی منطق ترین موجوداتن اصلا متوجه نمیشه شما چی،میکی

وای حال منم همینه

الان درگیر خود خوری و عذاب وجدانم 🥴🥴
خیلی بده فقط امیدوارم مقطعی باشه و بگذره همین

هرچی حرص بخورین به خودتون آسیب میزنید درکتون میکنم مخصوصا الان که مشغول خانه تکانی هستیم از اونور جمع میکنی پشت سرش زلزله میاد

سلام منم بچم هینجوره اصلا انگار قسمتی از رشدشونه انتظار نداشته باشید به حرفتان گوش کند منم بی،خیال شدم فقط جایزه براش میزارم یا اینکه قبل از اینکه بخواد بره خونه مامانجونش میگم جمع کن بعد برو خرف،گوش میده

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
سلام دوستان صبح بخیر
من خیلی ناراحتم قلبم داره میترکه دیشب ساعت۹ونیم ارشا خوابید و ۴صبح بیدارشد منم چون دندون درد داشتم دیگه نخوابیدم و رفتیم تو اتاقش بازی کنیم تا۸صبح که پاشدم صبحونه اماده کنم
روزقبلش هم خیلی خستم بود خلاصه پرتقال اب گرفتم و لباس شستم و چندجور صبحونه چیدم ولی ی لقمه هم نخورد از طرفی دستشویی داشت و خودش رو نگه داشته بود هی میگفت بریم هی میگفت نه
دندونمم شدید درد گرفته بود عصبی شده بودم
گفتم پس پاشو بریم بخوابیم اومددنبالم هلش دادم گریه کرد خیلی خیلی ناراحت شدم کلی گریه کردم شاید چیزی نباشه ولی این اواخر خیلی اشکش رو دراوردم خیلی کم تحمل شدم بشدت عصبی اصلا انگار خودم نیستم
بعدازاون هربار ک رفتم سمتش انگار میترسید اولش یجوری نگاه میکرد بعد میومد سمتم خودم حس میکنم ناراحته چون چندبار به شوهرم گفته ک مامانم داد میزنه و مدام بهونه شوهرمومیگیره
حالا اوردمش پارک دلم واسه معصومیتش میسوزه چرااینجوری شدم قبلا هیچی بهش نمیگفتم صبرم بیشتربود میدونم ظهر باز ممکنه عصبی بشم چون مقاومت میکنه نمیخوابه و‌چون خستم کم میارم
خیلی دلم پره خیلی واسش ناراحتم ازخودم خیلی عصبی و‌ناراضی ام