۵ پاسخ

من اصلا هیچ نوع ورزشی هم نکرده بودم پیاده هم حتی نرفته بودم فقط تو بیمارستان همون نیم ساعت یکم ورزش کردم
چیز خیلی مهم ❤️‍🔥 دم و باز دم خیلی خوبه واقعا درد آدم کم می‌کنه
وزن بچه هم ماشاالله زیاد بود همون خاطر بخیه خوردم زیاد

یه قرص داخل نصف لیوان آب حل کرد آورد داد خوردم کیسه آبمم پاره کرد معاینه تحریکی کرد اینا رفت 5 دقیقه نگذشت بود دردام شروع شد شدید از اول شدید هر 1 دقیقه می‌گرفت اومد معاینه کرد باز گف 5 سانتی خوبه از ساعت ۹ تا۹/۴۰دقیقه درد داشتم شدید یه دفعی احساس فشار بهم دست داد گفتم داره بهم فشار میاد مامانم پیشم بود فرستادم رف دکترو صدا کرد اومد بدو بدو ملافه انداخت لباس کرد گفتم من ک هنوز 5 سانتم گف فولی داره بچه اومد دوتا زور زدم قشنگ هم فهمیدم ک پاره شدم 🫣 بچه اومد تموم کلا از اول تا آخر 1 ساعت هم نشد🥹 خودم هم باورم نمیشه

منم البته یکم درد دارم
ولی ورزش میکنم اروم میشم وقتی استراحت میکنم نه دوباره درد سراغم میاد🥴

خب....

خب .....

سوال های مرتبط

مامان دیان😻 مامان دیان😻 ۵ ماهگی
سلام مامانا
من اومدم داستان زایمانم رو بگم
پارت 1
دو روز پیش ک قرار بود برم دکتر زنان واسه معاینه رفتم کاملا خوب بودم هیچ اذیتی نداشتم ی کوچولو علائم داشتم فقد رفتم دکتر معاینم کرد خیلی اذیت شدم انقد اذیتم کرد ک فقد نمیکردم معاینه اینقد سخت باشه انقد گریه کردم جیغ زدم ت معاینه های دیگر اذیت نشدم ول اون کشت منو یدفعم کرد
خلاصه معاینه کرد گف ت 3سانت باز شدی هنوز زوده برات برو ت خونه درداتو بکش برو بیمارستان تو بیمارستانم قرار بود همون دکتر زایمانم کنه گفتش ک حرکات بچه چطوره گفتم حس نکردم گف برو بیمارستان واسه نوار قلب رفتم بیمارستان نوار قلب گرفتن و کلی حس کردم حرکاتش رو بعداش اومدیم خونه چون گفت برو پیاده روی کن حموم کن اومدم کلی پیاده روی کردم حموم کردم تا شب شد تازه میخواست دردام شروع بشه تب گرفته بودم دردی میومد میرفت من ت خونه کلی درد کشیدم تصمیمم نبود ک اونروز برم بیمارستان چون اذیتی نداشتم شب ک اذیتام بیشتر شد مامانم گف وقتشه بریم بیمارستان چون اون دکتر و ت اون بیمارستان زیادی اذیت دادن منم تصمیم گرفتم برم بیمارستان ماکو ب راه افتادیم منم زیادی درد داشتم ی ساعت کشید بریم ک بیمارستان ساعت1شب رسیدیم بیمارستان رفتم اتاق زایمان تنهایی کسیو نزاشتن باهام بیاد حف بزنه با دکتر اصلا کف چته گفتم اذیت دارم س سانت باز شدم نوار قلب گرف معاینه کرد ولی اذیت نکشیدم زیاد ت معاینه مث دفعه قبل گف ت 3سانته باز شدی برات زوده برگرد گفتم من اذیتم زیاده از دور اومدم باز قبول نکرد گف چرا اینجا اومدی برو شوط یا برو ساعت8صب بیا نوار قلب رو گرفت
بقیه رو پارت دو میزارمم
مامان یاسان💙 مامان یاسان💙 ۱۰ ماهگی
ی چیز کلی بخوام از زایمانم بگم چون تصمیمم ب طبیعی بود از ۱۵ هفته ورزش میکردم ورزش با توپ اینا تو نت بزنی هست
من ۱۸ ام معاینه تحریکی شدم گف فردا پس فرداش دردت شرو میشه چون اخر هفته نبود خودش
گفت دکتر جایگزینش هست من خصوصی رفتم بیمارستانمو
خلاصه درد نداشتم ان اس تی میرفتم تو این دو روز تا ۲۱ شب ک تب و لرز کردم شب رفتم بیمارستان ان اس تی اینا خوب بود ازمایش گرفتن عفونت تو خون نشون داد ولی متخصص اونجا گف برو خونه با دارو کنترل میشه
رفتم ب دکتر خودم پیام دادم فرستادم ازمایشو گف نمون خونه برو بیمارستان ختم بارداری بدن اسم دکتر جایگزینشو گفت و گفت زنگ میزنم
هیچی رفتم ساعت ۱ شب بستری شدم تا صب تحت نظر بودم ان اس تی وصل بود بهم
صب ۶بردنم اتاق زایمان و دستگاه وصل کردن بهم و بعدش ساعت ۸ صبونه خوردم ۸.۳۰ اومد معاینه کرد ۲ سانت بودم دیگه سرم وصل کرد و امپول فشار اروم زد ک تزریق شه
دردام از ۹ منظم شد و قوی ۹.۳۰ اینا بود اومد چک کنع گفتم دردا کی تموم میشه گف مگه خیلیه گفتم اره ی جورایی گف بزا معاینه کنم معاینه کرد گف فول شدی دختررررر چرا صدات در نمیاد بچت داره دنیا میاد زور نزن دکتر الان زنگ میزنم بیاد🥹
ساعت ۱۰ دکتر اومد ۱۰.۳۰ زایمان کردم برششو بدون بی حسی زد ک اصن اونجوری نیس ک بفهمی مث کاغذ دستتو میبره اونجوری
ولی سر بخیع زدنش بی حسی زد
ادامه👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
مامان ( شاهان👼💙 ) مامان ( شاهان👼💙 ) ۲ ماهگی
( پارت دو )
بیمارستان رفتم مطب دکترم معاینه شدم گف یک سانتی😐گفتم پس دردا چی گف دردات شروع شده امروز زایمان میکنی برو بیمارستان تا مشکلی نباشه با شوهرم اومدیم بیمارستان تامین اجتماعی چون نزدیک بود به خونمون شوهرم اسرار داشت برم همینجا🤦🏻‍♀️ اره رفتم بیمارستان انقد که تو بیمارستان چرخوندنمون تا معاینه بشم شده بودم دوسانت نوار قلب گرفتن خوب بود رفتم یک ساعت پیاده روی اومدم ساعت ۲ظهر بستری شدم بهم سرم فشار هم زدن تا زودتر پیشرفت کنه دردام تا ساعت ۴ قابل تحمل بود ۳سانت بودم  دقیق یادم نیس ولی قبل از ۴کیسه آبمو پاره کردن بعدش که معاینه شدم گفتن ۴ سانتی زنگ زدن به متما همراه ک یک ربعه خودشو رسوند سریع منو میگین درد ک میومد داد میزدم چیزی حالیم نبود ولی ماما همراه کمکم میکرد برا اسکات زدن دردا بعد از پاره شدن کیسه دوبرابر شده بودن خیلی زیااد درد داشتم ماما همرام رفت گاز بی حسی برام آورد گف بکش تا دردارو حس نکنی منم کشیدم کشیدم خیلی کشیدم منگ بودم هیچی نمیفهمیدم چشام دودو میزد بهم گف بلند شو بیا برا ورزش گفتم نمیتونم حالم خرابه گف کمکت میکنم من گفتم نههه حالت تهوع دارم گف بخاطر گازه خلاصه بلند شدم بشینم یهو بالا آوردم😑
مامان آیدا💗 مامان آیدا💗 ۱۱ ماهگی
سلااااام منم اومدم با تجربه زایمانم شنبه صبح بود با دلپیچه اسهال و کمردرد از خواب بیدار شدم دردا منظم نبودن رفتم ی سر بیمارستان نوار قلب اینا گرفتن گفتن نوار قلبت ب دلمون نیست معاینه کردن همون ی سانت بودم بعد ب ماماهمراهم گفتم گفت دیگ نمیخاد ورزش و پیاده روی کنی چون درد داری فردا یعنی یکشنبه بیا بستریت میکنم برگشتم خونه کمردردم بیشتر شده بود بعد اب زرد ازم میریخت من فکر کردم ترشحه خلاصه صبح با درد شدید زیر دلم بیدار شدم رفتم بیمارستان قبل معاینه رفتم سرویس دیدم لکه بینی دارم با اب زرد
ب ماما همراهم گفتم گف عیبی نداره چون درد داری بخاطر همونه معاینه کرد گف هنوز ی روز وقت داری میخوای بری خونه فردا دردت گرفت بیا گفتم باشه گفت ک بیا بازم معاینه کنم تا معاینه کرد کیسه ابم ترکید دردام شروع شد ساعت ۷ونیم صبح🥴تا پرونده درست کنن برام و لباس برام بیاره شد ساعت ۸ رفتم شروع کردم ورزش روی توپ نیم ساعت بعد معاینه کرد گف شدی دوسانت انقباضات هم خوبن خلاصه بعدش هی دردام بیشتر و بیشتر میشد ولی من سر همون دوسانت و نیم موندم پیشرفت نکردم نگو سر بچه کج شده بود و دستش زیر سرش بوده اصلا پوزیشن مناسبی نداشته تا ساعت ۹ شب ک دیدن انقباض و دردام بیشتر شده ی پرستار اومد گف چطور تحمل کردی این انقباضا برای موقعیه ک بچه میخواد بیاد بیرون دیگه ماماهمراهم گفت تا ی ساعت دیگ پیشرفت نداشتی میبریم سزارین
ادامه تو کامنتا میگم