هستید؟
میخام یه چیزی بگم
من خیلی زود ازدواج کردم
حدودا۱۵ سالگی
خیلی زودم بچه دار شدم
۱۸ سالگی
درسته کنارش درسم و ادامه دادم،زبان خوندم،سرکار رفتم،کلاس رفتم
ولی بحران های عجیبی از سر گذروندم..
از بچه بازیای شوهرم
عمل قلب بازش
زایمان سختم
بستری شدن اوا
کرونای لعنتی
نیش و کنایه ی اطرافیان
مرگ عزیزام
دیرصحبت کردن اوا
و در نهایت بیشفعالی که سه ساله درگیر درمانشم...
بعضی از دوستان اینجا درجریانش هستن
چقد سختی کشبدم
حدودا ۵،۶ ماهه
حس کردم دیگه اوا از اب و گل دراومده
دغدغه هاش کمتر شده
بیشتر برای خودم وقت گذاشتم
قبلا از درون داغون بودم
ولی مجبور بودم همیشه یه نقاب شاد و خوشحالی به صورتم بزنم
ولی الان اوضاعم فرق کرده
از درون خوشحالم
احساس رضایت دارم...طوری که اطرافیانم فهمیدن
میگن چقد انرژیت رفته بالا،چقد سرزنده شدی...
امروز یه جایی بودیم
یکی بهم گف حالا که اوا اوکی شده
وقتشه یه بچه ی دیگه بیاری
گفتم نه اصلا
گف چرا اینجوریاختلاف سنیشون کمتر باشه بهتره
گفتم تازه دارم میفهمم زندگی چیه
تازه شدم برای خودم
گف چقد مغروری
بیشتر به فکر خودتی تا بچه
گفتم بهتره یه مامان شاد و سرزنده باشم برای یه نفر
تا یه مامان استرسی و افسرده برای دو نفر
.
.
.
حالا نظر شما چیه؟
به نظرتون کار من خودخواهیه؟

۳۶ پاسخ

حماقت تر تر از بچه دوم آوردن نداریم.
واه واه خدا نیاره دوباره گوه و عن و پوشک و جیغ و داد شکم و سینه گنده 🥴
الان دیگه ن خواهر بدرد آدم میخوره ن برادر
آدم باید خودش پشت خودش باشه.
یک بچه کافیه

حماقت تر تر از بچه دوم آوردن نداریم بنظر من
یک زن چ گناهی کرده این همه عذاب بکشه باز دوباره زایمان بچه داری گریه و مریضی
من درکت میکنم من هم دخترم منو پیر کرد با حرف نزدنش خیلی غصه خوردم خیلی هم اذیتم کرد
خدایی باید یا کارخونه پول داشته باشی و اعصاب فولاد و بدن آهن گ دوباره بچه بیاری
الان هم بچه ها بزرگ تر شدن دردسر شون هم بیشتر شده باید هواسمون ب همین باشه
الان خواهر و برادر هم ب درد هم نمی‌خورن فقط آدم باید خودش ب درد خودش بخوره

به نظرم تا زمانی که آمادگی نداری نیار به حرف هیچکس هم گوش نده

عالی گفتی چقدر آدم‌خودشو فدای افکار احمقانه بقیه کنه

بلاخره هرکی صلاح خودشو بهتر میدونه و هیچکس نباید دخالت کنه
منم دخترم که یکسال و ۸ماهه بود خدا خواست و پسرم و بهم داد الان دخترم ۵سال و ۵ ماهشه و پسرم دوسال و ۹ماه
منم اگه ناخاسته باردار نشده بودم نمیدونم الان چیکار میکردم ب بچه دوم فکر میکزدم یا ن
ولی خب با اینکه پسرم به خواهرش زور میگه ویکم اذیتش میکنه خداروشکر میکنم واسه داشتنشون از ی لحاظم دیگه رااحت شدم

سلام عشق دلم 🥹 خداروشکر که خوبی ....
الهی ک همیشه لحظات اروم و پر از انرژی مثبت داشته باشی
گذشته رو رها کن
الانو بچسب ، هرجور ک دلت دوست داره و صلاح زندگی خودته زندگی کن عزیزم
حرف دیگران اهمیت نداره اونی که مهمه ارامش تو و اوا و همسر و خانواده های عزیزتونه ، ما‌ وقتی غصه داریم مامان باباهامون بیشتر تو فکرن
خوش باشی رفیق جان 🤗🤗🤗

ن عزیزم وقتی خودت امادگیتو نداری همون بهتر نیاری این مردم وقتی خوشالی میگن وای نمخای ی بچه بیاری وقتی هم ک حالت ناخوش و دغدغه داری میگن چرا آوردی بدبختش کردی
🥰😍درجه اول ب خودت و حال خودت نگا کن

صلاح زندگیتو بهتر میدونی ..وقتی میگی نیازی نداری بچه بیاری .حتما همینطوره .از بیرون ماجرا برا بقیه همیشه اسون بوده

هیچ خودخواهی نیست
مطمعن باش در اولویت از همه چیز اوا به مامانی ک حالش خوب باشه نیاز نداره نه به هم بازی

من دختر اولی رو سن ۳۲ سالگی آوردم دومی ۳۵ سالگی الان دومی دوسالشه باهم سه سال و نیم اختلاف سنی دارن ستیلای منم بیش فعال و منم امیلی اذیت شدم اما دومی یهویی شد اما دیگه نمیخوام دارم دیگه به خودم و بچه ها و زندگی میرسم شماهم بزار آوا بشه ده دوازده ساله اگه دیدی شرایط اوکی هست بیار چون بچه تنها هم زیاد خوب نیست دوتا باشن خوبه

تو یه زن قوی هستی
به خودت افتخار کن
هیچ کس اندازه تو نمیتونه تصمیم درست واسه این زندگی بگیره
پس به مسیرت ادامه بده
هیچ وقت دیر نمیشه
من خودم مخالف تک فرزندی ام
منم منتظر میمونم شرایطم بهتر شد حتما میارم

عزیزم دخترت الان دارو مصرف میکنه؟

چند سالتونه
فکر کنم حالا حالاها وقت داری

چیکار کردی سرزنده شدی

ولی به نظر من زیر ۳۰ سال بچه آوردن اشتباه تا ابد حق با تو بزار بچه دوم ۳۰ به بعد بیار برو کیف کن خوش بگذرون مسافرت برو عجله نکن الان که تازه ۴۰ سالگی ازدواج میکنن

سخت هس خیلی منم پارسا سرغذا خوردنش هنوزم ازیتم میکنه خدا کنه دلسا خوب باشه خوردنش هرکی ی نظری داره فاصله سنیشون زیاد باشه خوب نیس اما بقول خودت آدم ی دوسالم برا خودش باشه من نظرم این بود دومیم بیارم دیگه یدفعه شه گاهی میگم کاش زودتر دومیم میلوردم الان بزرگتر بود الانم نمیتونم بخودم برسم ریزش مو گرفتم موهامم تا باسنمه خیلی ناراحتم اصلام دلم نمیاد کوتاه کنم😩

سلام عزیزم .ن اصلا کارت خودخواهی نیس..توجهی به حرفای بقیه نکن .تو قراره یه بارداری دیگه رو تحمل کنی و با دوتا بچه سر و کله بزنی تا وقتی خودت نخواستی بخاطر حرفای بقیه باردار نشو....

عزيزم میتونم بپرسم چه جوری خودتو شاد و مثبت اندیش کردی

خوشحالم برات عزیزم ایشالله شادیت دائمی باشه ❤❤❤❤
منم ۱۵سالگی ازدواح کردم و ۱۹بچمو داشتم
بمنم خیلی میگن بیار
قصد اوردن دارم اونم فقط یدونه
ولی الان نه 🤭🤭

من بچهام تفاوت سنی شون سه ساله هرروز دعوا داد و بیدا خیلی سخته

واقعا بچه اوردن یه وقفه خیلی بزرگ توزندگی مادر میندازه
اصلا درک نمیکنم کسایی که میگن بچه جلو پیشرفتمو نگرفت
اینکه گفتی تازه از ابو گل در امده دارم میفهمم زندگی چیه روباتمام وجودم درک کردم

عزیزم سنت خ پایینه ب خودت برس باشگاه برو بعد نیاز دیدی بچه دوم هم میاری هم سنای شما هنوز ازدواج نکردن

ببخشی گلی یه سوال بی ربط.. بیش فعالی رو چه اقدامی کردین براش ممنون میشم راهنمایم کنی دخترم بشدت بشدت عصبی و پرخاشگر و شلوغه

عزیزم چون میگی خیلی اذیت شدی وتازه ۵ ۶ماهه اوضاع خوب شده بنظرم بزار برا یکی دوسال دیگه

بنظرم از زندگیت لذت ببر بزار دختر ۱۰ساله بشه اگه خواستی اون وقت یکی دیگه بیار فعلا اصلا فکرشو نکن بنظرم سنت کمه خیلی زود مادرشدی

کلا یه دونه بچه کمه و هر کسی یه دونه داشته بعدا پشیمون میشه
اما دوتا هم زیاده و سخت🤪
منم فعلا نظرم رویکیه.

من نمیتونم نظر بدم،،ولی خودم همین یه دونه بچه رو میخام،به بچه دوم فکر نمیکنم اصلا

منم واقعا زورم میاد بچه من ماشالله شیطونه موهام سفید کرد ولی خیلی تنهاست دلم میسوزه با خودم میگم خدایا ای کاش بچم دوقلو بود

منم باخودت هم نظرم از زندگیت لذت ببرو خودتو درگیر حرفای دیگران نکن

اصلااا نیار و بخودت وقت بده. روحیه ی خودت الویت اصلی هست.
انقدر به خودت برس که جبران همه ی گذشته بشه

عزیزم اطرافیان اززندگی ماخبرندارن فقط میان یه چیزمیپرونن .صلاح مملکت خویش خسروان دانند.بزارطعم زندگی آرام روبچشی بعدباخیال راحت اگه خواستی برای بچه دوم اقدام کن

غزاله جانم قطعأ خود خودت بیشتر از همه برای دخترکتـ صدتو میزاری که این تصمیمو گرفتی گلم ✨
می‌دونم بااین تصمیمت به همه چیز فکر کردی همه چیز
تک فرزندی گاهی وقتا بد نیست ❤️ انشاالله همیشه بدرخشی عزیز دلم

نه عزیزم تو بهترین کار و بهترین جواب رو دادی چون بچه به یه مادر شاد و پر انرژی میخواد نه مثل من که مثل چی گیر کردم تو گل هم دلم برای اولی میسوزه هم دومی همیشه احساس میکنم هیچ کدوم لذت نمی‌برم

عزیز دلم به هیچکس گوش نکن مردم حرفاشون رو میزنن و میرن
تصمیم گیرنده زندگیت خودتی
به هیچکس ربطی نداره زندگی تو

سلام غزاله جان 🥰❤️
عزیزممممم انشالله ک مشکلاتت حل بشه رفیق 🙏
اتفاقا بهترین کار میکنی حرفتم کاملا درسته ب حرف دیگران اهمیت نده اصلا 👌

بنظرم تویه مامان قوی وفهمیده ای که میدونه برای بچه اش وشادی بچه اش تلاش کنه ومیدونه چیابرای زندگیش خوبه،موفقیت دخترتوارزومندم،خوشحالیتوهمیشه ازخدامیخوام

سوال های مرتبط

مامان لیونا مامان لیونا ۵ سالگی
سلام من دخترم الان ۲۰ سالم شده وقتی بچه بودم لز وقتی به دنیا اومدم تا مدت خیلی زیادی حدودا تا ۱۳ سالگی وقتی دعوام میکردن یا ناراحت میشدم هم خیلی زود گریم می‌گرفت دست خودم نبود هم نفسم بند میومد نمیتونستم نفس بکشم حالم بد میشد نمیدونم اسمش چیه هردفعه که گریم می‌گرفت اینطوری میشدم و در حال خفگی بودم تا چند دیقه بعد اتمام گریم ادامه داشت و تا کاملا آروم نمی‌شدم پشت هم نفس نفس میزدم خیلی قفسه سینم درد می‌گرفت ولی هیچوقت دکتر نبردم بخاطرش فقط یادم حدود یکی دوسال دبستان بودم نمیدونم دقیقا کی یه تیک گرفته بودم که لبامو نمیتونستم رو هم بزارم اذیت میشدم برا همین مجبورا هر چهارسنایه یبار یا کمتر لب پایینمو به سمت چپ یا راست حرکت میدادم تا اذیت نشم دیگه سر اون یه مدت بردنم دکتر یه قرص صورتی بهم میدادن و یه نفر باهام صحبت می‌کرد حالم خوب شد ولی میترسم بازم برگرده جدیدا فقط وقتایی که خیلی خیلی ناراحتم گریه میکنم نه به اون اندازه ولی نفس نفس میزنم ولی اونجوری نیست که نفسم قطع شه در حد خفگی به نظرتون مشکلم چیه چیکار باید بکنم
مامان 👑هانا خانوم👑 مامان 👑هانا خانوم👑 ۵ سالگی
سلام مامانا یه کم راجب معلم و مربی های بچه هاتون بگید
با بچه هاتون همدلی دارن؟اگه رفتار اشتباهی کنن بهشون تذکر بدین چطور برخورد میکنن قبول دارن یا نه
دختر من کلاس آی مت میره متاسفانه خیلی از سرماخوردگی و مریضی اضطراب داره
دیروز تو کلاسشون یکی از دوستاش اومده بود که سرما داشته ولی ماسک زده بود هانا شروع کرده گریه کردن که وای میترسم مریض بشم معلمشون برگشته با تندی گفته هانا کارت خیلی زشته
حالا بچه میگه من دیکه کلاس نمیرم معلممون دوستم نداره بهش هم گفتم زبونش هم سه متره میگه دخترت رفتارش بد بوده باید متوجه کارش بشه گفتم منم میدونم رفتارش اشتباه بوده میتونستید بهش بگید برو پیش مامانت آروم که شدی بیا تو کلاس
باز میگه نه شما باید به بچه ات بفهمونی کارش غلط بوده میگم بچه نمیدونه که چیکار داره میکنه استرس داره چون هر وقت مریض میشه تا دو سه ماه طول می‌کشه که خوب بشه بعدش هم همش پپج سالشه چیکار کرده که اینطوری باهاش برخورد کردین
بازم حاضر نبود اشتباهش قبول کنه
کلا یه جوری باهاشون برخورد میکنه انگار بچه های ده ساله
یا یه مورد دیگه اش دو سه تا از بچه ها هی میخندیدن کتاب بسته گفته من اصلا درس نمیدم به بچه اضطراب وارد میکنه حس طر شدگی بهشون میده میگه اگه حرف زدی دوستت نداره اگه خندیدی درس نمیدم ول میکنم از کلاس میرم......