۱۷ پاسخ

عزیزم افسردگی بعد از زایمان داشتی.روت مونده.الان تشدید شده.حتما باید بری مشاوره

سلام بهم میتونی زنگ بزنی راهکار دارم برات

حتما ازیک روانشناس خوب کمک بگیر هر موقع فکر های منفی میاد سروقتت حتما سرخودتوگرم کن باکارخونه با پیاده روی با هرچی خیلی باید روی خودت کارکنی باید ریاست افکارتو بگیری تودستت یه چیزی می‌خوام رک‌بهت بگم خدااینقدربزرگه اگه بخواد یه اتفاقی بیفته میفته حالا توهزار با خودتو بکش ولی اون اتفاقه میفته پس همه چی روبسپاربخدا ونگران هیچی نباش و

ااخ گفتی منم همینجورم
فکر میکنم همیشه یه مریضی لاعلاج میگیرم میمیرم همش نگران بچمم
استرس و تپش قلب و خودخوری داره دیوونم میکنه

من از تو بدترم

سلام منم مثل شمام شاید بدتر ولی بعضی وقتا میشینم با خودم فکر میکنم خدا این عمر و جوونی رو داده بهم فقط هم این روزا ی باره و دیگه تکرار نمیشه پس برای چی با غم و استرس بگذره خودتو بزن به بی خیالی مگه چقدر قراره عمر کنیم که اونم همش بشه غصه

منم اینجوریم عزیزم 🤐🤐زیاد برو بیرون بگرد ادم از بس تنها تو خونه از صبح تا شب میشینه هزار جور فکر میاد سرش

باید بری دکتر منم همین بود الان به قرص میخورم بهتر شدم ولی کامل نه مثلا الان چند روز پشتم درد میکنه هی میگم قلبمه استرس اضافه میشه

منم از وقتی بچه دار شدم همینجوریم به خدا گاهی از خودم متنفر میشم

یه چیزی بگم همه فکرای منفی میادسراغشون من خودم خیلی ایمانم قوی هست خیلی باخداحرف میزنم میگم خدایا من بچه هام زندگیم دادم دست خودت اول آخرخودت وقتی توکل کنید به خدا بی جواب نمیزاره

منم‌ همینم خیلی بدتر از تو 🥲😔

بهش میگن افسردگی بعد زایمان روانشناس برو درمانشم خیلی راحتت

عزیزم منم اینجوریم فقط سعی میکنم کمتر بهش فکر کنم همین الان باردارم و دوماهه آخره چون ۴۰ سالمه همش غمگینم هی به خودم میگم حالا وقت دارم ؟ اونقدری زنده می مونم که روزای خوبو ببینم بزرگ شدنه بچه ها همش فکر میکنم وقت ندارم🥺

۱۴۸۰ مشاوره رایگان تماس بگیر

عزیزم برگ درختی به اذن و اراده خداوند نمیفته
توکل کن به خدا بسپرش به خدا
هرصبح که بیدار میشی هفت بار بگو افوض امری الی الله ان الله بصیر به العباد
یعنی خداوندا سپردمش به خودت حاجتم رو

وای منم این جوریم یه وقتا

انگار دقیق داری منو میگی 😞😞😞

سوال های مرتبط

مامان رکسانا مامان رکسانا ۵ سالگی
سلام خانما خواستم تجربه خودمو به اشتراک بزارم دو سه روز بود پسرم مریض شده بود می‌گفت گلوم درد می‌کنه و سردرد داشت فکر کردم ویروس جدید گرفته همسرم بردش دکتر با آمپول و دارو خوب نشد هیچی تازه تیم کرد شنیده بودم بچه ها غذا می خورند توی گلوشون می مونه و عفونت می‌کنه و باعث مریضی میشه و کسانی هستند که با روش های قدیمی که بلدن اونو رد میکنند به اسم تول گیر یا قاروق گیر منم گشتم یه پیر زنه که انجام میداد پسرمو بردم دست زد به گلوش گفت وای این خیلی مونده تو گلوش چند بار مثل ماساژ گلوشو فشار داد و بالا پایین کرد پسرم میگه انگار یه چیزی از گلوم رد شد شاید باورتون نشه ولی تب پسرم قطع شد و گلوش بهتر شد وقتی هم کوچیکتر بود اینجوری شد برم پیش یه خانم دیگه ای یه فوت کرد دماغ پسرم یه تیکه گردو از گلوش پرت شد بیرون برا دخترمم هم فوت کرد یه تیکه خیار شور پرت شد بیرون واقعا جلو چشم خودم اینکارو کرد خواستم بهتون بگم بعضی چیزا با یه درمان خیلی راحت رو ما قبول نمی کنم در عوض می ریم کلی دارو می‌دیم به بچه هامون که بدنشونم ضعیف میشه