۵ پاسخ

عزیزم برای همه پیش اومده، من یادمه یه بار خستگی و بی خوابی بهم فشار آورده بود و پسرم مثل همیشه بدقلقی و بد خوابی میکرد و به مرز جنون رسیده بودم گذاشته بودم روی پام که بخوابه هی گریه میکرد و بلند میشد من گرفتمش و چند بار با عصبانیت محکم خوابوندمش روی بالش و دیدم پسرم روی پام خوابیده و دیگه تلاشی برای بلند شدن نمیکنه توی تاریکی به صورتش نگاه کردم دیدم بغض کرده و مثل یه آدم بزرگ داره بی صدا گریه میکنه و اشک میریزه! و همون لحظه بود که به خودم اومدم و قلبم هزاران تیکه شد و از خودم متنفر شدم بغلش کردم و اشکام ریخت و دیگه هرچقدر کم بیارم هرگز سر بچه خالی نمیکنم اون اولین و آخرین بارم بود و هرگز اون صحنه یادم نمیره اون لحظه دلم میخواست بمیرم.

بالخره پیش میاد و برای همه این اتفاق میفته.. بهتره به جای گریه بیشتر بغلش کنی و بهش محبت کنی

منم گاهی این کارومیکنم ولی پشیمون میشم ومیشینم گریه میکنم واقعامامان بدیم

سرش داد نزنید قلبش می شکنه
با جملات ای مادریم و انسانیم و فلان خودمون رو گول نزنیم
اونا جز ما کسی رو ندارن

بیخیال بابا

سوال های مرتبط