۳ پاسخ

سلام عزیزم بچت به پا بوده؟

خاک برسرشون منم‌تو بیمادستان گفتن هم پاش کشیده شده راست نمیشد سونو بده ولی نرفتم سونو. ولی راستش پای بچم تا۱۰روزگی راست نمیشد خیلی استرس داشتم از هم بیمارستان اومدیم ازکمرش تاپایین پاشو باروغن زردگوسفندی هرشب چرب کردیم وقنداقش کردیم دکترای احمق هیجی سرشون نمیشه میگف قنداق نکن پاهاش بدترمیشه پرانتزی میشه علاوه براینکه راست نمیشه بحرفش نکردم کارخودمون انجام دادیم ۱۵روزش شد بردیمش جای همی دکتر خر ک توبیمادستان سرازکونش هیجی درنمیره گفتم حالا بازم پاش راست نمیشه پاش دررفته گف نه تو روش گفتم خاک توسرت بااین نظریه ات ک میای جلوی مادری ک ای همه ۹ماه ب دلش گشیده بچه زایمان کرده ب چی بدبختی میای میگی پای بچت کجه چن تامریض داشت اینطورک گفتم پاشدن رفتن
اصلا بد ب دلت راه نده ان شالله چیزی نیس و درس میشه ب مرور زمان

از کجا فهمیدی در رفته، تو بیمارستان گفتن؟

سوال های مرتبط

مامان سید آریا مامان سید آریا ۲ ماهگی
خانما من دوتا زایمان سزارین پشت هم داشتم از دردش بگم ک خیلی وحشتناک بود برام...خواهرم دوتا زایمان طبیعی پشت هم داشت و برای خواهرم قابل تحمل بود با اینکه بعد زایمان هم خوب بخیه زدن و هم زیبایی انجام دادن بعد چند سال متوجه میشه ک هم اون قسمت تغییر کرده و هم افتادگی مثانه رخ داده و هم اینکه چون باید در حین زایمان زور میزده مشکل مقعد گرفته بود
رفت دکتر براش هم مقعد رو درست کردن هم اون قسمت زایمان رو دوباره براش دوختن و هم زیبایی ...یعنی مثل دوران مجردی ...خواهرم بعد عمل خیلی درد داشت به من می‌گفت چه جوری درد سزارین رو تحمل کردی گفتم مرگ رو جلو چشمام دیدم ...می‌گفت اگ میدونستم یه روزی باید این عمل رو بعد از زایمان طبیعی انجام بدم کاش سزارین میشدم دردو چند برابر میکشیدم اما اون قسمت هام به مشکل نمی‌خورد....
کسایی ک زایمان دارین براساس تجربه ای ک من و خواهرم داریم زایمان سزارین رو انتخاب کنین ...
هم عمل مقعد هم افتادگی مثانه و هم اون قسمت زایمان رو براش درست کردن یعنی بخیه زدن دوختن ...با یک زایمان طبیعی واقعا اون قسمت تغییر میکنه ...
مامان نها🫧🤍 مامان نها🫧🤍 ۲ ماهگی
🌿 تجربه زایمان سزارین
پارت چهارم
دکتر دوباره اومد گفتم تورو خدا خانم دکتر هرچی بخوای بهت میدم فقط منو ببر سزارین 🥺
دکتر خندید و گفت خانم اینطور که نیست هرچی دلش خواست ببرمش سزارین باید یه دلیل داشته باشه 😶
منم میگفتم خب ضربان قلبش اومده پایین حالا هی میخواست بگه نه اون که نرماله طبیعیه
یه چیزی که یادم رفت این بود من گلاب به روتون هم روز زایمان هم روز قبلش هر چیزی رو که می‌خوردم استفراغ میکردم حالت نمی‌دونم چرا ؟!
ساعت۲دقیق یادم نیست چون درد داشتم که یه ماما اومد تو اتاق و گفت یه خبر خوب بهت بدم قراره بری واسه سزارین 😍
اون لحظه احساس کردم اون ماما یه فرشته بود که این خبر رو بهم گفت اصلا یه جوری خوشحال شدم فک کنم تو زندگیم هیچ وقت اینجوری خوشحال نشدم😅
از خوشحالی همون لحظه به ماما گفت خدارو شکر به خدا سال دیگه هم میام پیشتون ماما با تعجب بهم نگاه کرد و خندید و گفت دختر تو خیلی رو داری نگاه‌ کن الان داری جون میدی منم گفتم بخدا چون قراره از این به بعد سزارین بشم سال دیگه هم میام 😂
از اون روز تا حالا مامانم بهم میگه واسه سال دیگه هم باید واسه‌م نوه بیاری قول دادی 😑😂هی دارم بهش میگم اون موقع شک بهم وارد شد واسه همین گفتم میگه من کاری به اینا ندارم 😂😂
خلاصه رفتم واسه سزارین اورژانسی 💃💃