اتفاقا شیرینه،من بچم خیلی بچه سخت و بی قراری بود و هست،ولی بستگی داره چجوری به قضیه نگاه کنی.هرکاری که میکنم واسش،هر لحظه،هر ثانیه،تمام بیخوابی ها،تمام شلختگی هام،خونه نشین شدنم،از دست دادن شغلم(پزشکم)،بهم خوردن زندگی و برنانه هام هم برام شیرینه،هر لحظه ی زندگی باهاش مثل قنده.شاید چون ۳۴سالگی مادر شدم و از اولم عاشق مادرشدن بودم اینطوره برام،ولی این شیرینی چیزی نیست که دنبالش باشی و بیاد،تو روند زندگی با بچه اس،تو دل هر لحظه اس،چه لحظه هایی که میخنده و بازی میکنه چه لحظه هایی بدقلقه و میزنتت و گریه میکنه.از الان دلتنگ این لحظه هام و میخوام کاشکی انقدر زود نگذره🥹
باید باهاش کناربیای تاوقتی این مسئولیت سنگینو قبول نکردی شیرینیهاشم نمیتونی ببینی
عزیزم از کسی کمک بگیر یه لحظه به مادرایی که بچشون .... فک کن ناشکری نکن
شما احتمالا یه کوچولو روحیت پایینه،اصلا کسی نیست بتونه یکم کمک کنه؟
انشاالله بزرگمیشه قد میکشه موفقیتاشو میبینی شیرینی رو حس میکنی اما اول از همه باید اون انرژی خوب تورو دریافت کنه بتونه موفق بشه
عزیزم نگو همین که جلو چشمت رشد میکنه خودش پاداش تمام زحماتته
خدارو هم شکر کن خیلی ها آرزوی همین زحمات رو دارن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.