حس میکنم‌مادرشوهرم نسبت به من حسود شدع
یکسرع ک پایینه بمامد
یکسره ک به بچم میگ پسرمنه بچمه پسرمه بماند
بچم امروز داش دستو پامیزد ک بگیرم از بغلش میگف نه نروو چزا میری میگ علیسان براتو دستو پامیطنه برا باباش نمیزنه ک دنبال باباش باشه
به بابا نگاکن داره میره بیرون فلان
حسم‌میگ حسودیش میش ازینک بچه واکنش میده به من
علیسان از نوازدیش ک یکم توانایی دیدن پیدا کرد کلا چشماش دنبال من بود میدادمش به کسی الانم میگ چرا به من نگانمیکنی چرا همش به مامانت نگامیکنی
نمیدونم چرا بدم میاد ازش زن خوبیه هوامو داره خدایی ازین کاراش بدم میاد یکسرم از دهن لپ بچم بوس میکنه متنفرم😑😑😑🙄

عزیزم یه چیزی خواهرانه بهت میگم اول اینکه انقدر بچگانه به قضیه نگاه نکن اون زن سن و سالی ازش گذشته اگه به بچه ت محبت میکنه و میاد بغلش میکنه باید خداروشکر کنی که بچه تو دوس داره و جایی هست ده دقه بچتو بذاری به کارات برسی . بعدشم مطمئن باش هیچ بچه ای مادربزرگشو به مادرش ترجیح نمیده بچت تورو دوس داره از همه بیشتر. حالا با یک ذره بغل و بوس چیزی از محبتش به تو کم نمیشه. کاری نکن که دور بر خودتو بچت نیان اونوقت تنها میشی و بچتم بزرگ میشه میبینه کسی اعتناش نمیکنه خیلی حس بدیه. من الان شهر دورم ارزومه خانواده خودم یا شوهرم اینجا باشن بتونم بچمو ببرم ده دقیقه پیششون هم بچه اجتماعی میشه هم محبت میاره . هم اینکه من یکم به کارای خونم میرسم .

نه بابا زن بزرگ بخواد حسودی کنه حسودیشو به بچه که متوجه نمیشه که نمیگه چرا به من نگاه نمیکنی چرا به مامانت نگاه میکنی
بابای من بچمو خیلی دوس داره قبل از اینکه غریبه رو تشخیص بده می‌پرید بغل بابام، بیشتر از اینکه بابای خودشو بخواد بابای منو میخواست اما الان یکم با بابام غریبی میکنه همش میاد بغل خودم یا برا باباش دست و بالک میزنه و بابامم همش میگه نگا چجوری یکه شناس شده میره بغل مامان بابای خودش، منو نمیخواد
چون پدرمه میدونم چقد منو دوس داره هیچوقت فکر نکردم حسودی کنه یا حتی به همسرم
فکر میکنم حساس شدی به بنده خدا
نوه پسری یجوری شیرینه انگار از خودته واسه همین زیادی مالکیت نشون میده

لپ طببعیه
لب و دهن اجازه نده ببوسن

ولش کن مهم اینه چشاش دنباله توعه😜

بایدبوس نکنه خدایی ولی اگرهوات داره بزاربگه بیکاری بچه بزرگ بشه هی بابامامانش مخاد

😂😂😂😂به مادرشوهرت بگو تلاش نکن هرچی باشه من مامانشم

همه شون همینن جدی نگیر😁😁😁
منم ۳ روز خونشون بودم فرار کردم🤣🤣🤣🤣
بقول شوهرم میگه ولشون کنی میگن شما برید بچه رو بزارید اینجا
البته شما تو یه ساختمونید یکم سخت تره
ولی رو بچت کار کن حسابی😁😁😁

وای مثل مادرشوهر و خواهر شوهر من
مادر شوهرم همش میگه کشیده به خودمون یا هی میگه بچم و فلان اون سری بغل عمش بود هی گفتم بیا بغل مامان یادش دادم میخنده قایم میشه بعد میگه وای قربونت برم که عمه رو ترجیح میدی 🙄🙄بعد روشو می‌کنه اونور ببرتش پرنسا گریه می‌کنه بیاد بغلم🤣خیلیم مادر شوهرم اینا خوبنا هوامو دارن مثل شما ولی خب اخلاقا رو مخ آدمه🤦🏽‍♀️

پدر شوهر منم گریه میکنه میگه این پسر خودمه پسر تو نیست پسر بابا و بابابزرگشه خیلی جدی میگه من میگم نه پسر خودمه میگه نه تو نسبتی باهاش نداری😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

خب دوسش داره گلم
حساس نباش

وا خب بچه اول عاشق مادرش میشه تازه من شنیدم مادر رو جزئی از وجود خودش میدونه برای همین وقتی پیشش نیست بی تابی میکنه