بچه اولمه باردارم
با اینکه استراحت مطلقی نبودم ویار خاصی نداشتم
ولی بخاطر فشار ها و استرس های بارداری که تجربه کردم و میکنم
دیگه سری بعدی میگم وجود نداره
تازه هنوز درد زایمان و بچه داری نکشیدم
چطور میشه به بچه بعدی فکر میکنید

باید به این هم فکر کرد این بچه ها آینده خوبی میتونن داشته باشن با این وضعیت تورم و ....
این یکی رو واسه دل خودمون آوردیم اگه بزرگ شد گفت چرا منو بدنیا آوردیم چی بگیم بهش
واسه همین دومی رو آوردن دیگه خیلی ریسکه

یادت میره😄

منم یادم نمیره و فک نمیکنم بهش

من بارداریم خیلی سخت بود ویار وحشتناک وحشتناکا حتی ازخونه خودم فراری بودم ازشوهرم دائم استفراغ حالت تهوع ضعف ..ازاونطرف بچه پایین بود شیاف زدن سرکارهم میرفتم تازه تا پنج ماه ک این مشکلات یکم تنفس کشیدم ازماه هفت زایمان زودرس باز شیاف و قرص ضدانقباض فقط خوبیش اینه میگذره ولی کلا من حوصله بچه زیاد ندارم کاری ب بارداری و زایمان و سختیاش ندارم چون میگذره ولی خودم میدونم ک میتونم ازنظر روحی یه بچه بپذیرم

وای من بسختی باردار شدم دوقلو و سقط تو شش ماهگی بعدشم ک این بارداریم خیییلی سخت بود همش استراحت و سرکلاژ شدم‌ ینی واقعا خستم و میخام بچم تک فرزند باشه واقعا

وقتی صدای گریشو میشنوی و اولین بار میبینیش یادت میره همه چی
بعدش به اون لحظه فکر میکنی دلت ضف میره دوست داری بعدیشم بیاری

عزیزم سر 6 ماه دلت تنگ میشه دوباره هوس می‌کنی ولی بازم صبر میکنی تا اولیت یکم بزرگ بشه...من بعد از مای بی بی گرفتن دخترم دیگه بچه نمی‌خواستم همش بهانه آوردم تا دخترم 8 سالش شد و الان بچه دوم را خدا خواست و بهمون داد و الان میگم کاش زودتر بچه دار می‌شدیم چون الان دخترم خیلی بیشتر اذیت میشه

حالا من بارداری خیلی سخت و‌پرخطری داشتم
تا حالا هم استراحت بخاطر سرویکسم هم سرکلاژم هم پساری دارم با ویار که هنووزم خوب نشده بعد ۸ماه😑

ولی به بچه ی دوم فکر میکنم😐😁

ولی تا دلت بخاد اذیت شدم فک کن تا هشت ماهگی گلاب ب روتون بالا اوردم و دردای دیگ ک گفتنش برا یه لحظس. اوایل میگفتم اینو اوردم پشت بندش یکی دیگه بیارم اما بحدی اذیت شدم ک دیگه میترسم بخام ی روزی ب دومی فک کنم

زودی فراموش میشه
دومی برات راحتتره چون دیگه با تجربه ای

عزیزم یادت می‌ره این ها رو
من بچه ام زود به دنیا اومد ولی الان دومی هم باردارم

بچه دوم که خوبه، اینجا سومی و چهارمی هم باردارن

یادت میره