۱۱ پاسخ

ذهن خودتو درگیراین چیزانکن هرکسی یه ذات وشخصیتی داره کمکی که بعدش بشه منت نباشه بهتره عزیزم

به نظرم یکم زیادی انتظار نداری
من و پسرم هردوتامون الآن نزدیک یک هفته ویرووس گرفتیم یعنی خونه مامانم و خواهرهام ۱۰ دقیقه باهام فاصله
داداش هام همون ۱۰دقیقه
جاری م خواهر شوهرم کمتر از ۲دقیقه
یکی نکرد در بزنه ی کاسه سوپ بده دستم
خودم مریض مریض همونجوری بلند شدم بچه م میرسم در کنارش خودم میخورم
حالا فک کن بچه مریض گریه زاری میکنه
خدا شاهده چند شبا رو پام تکون میدم همونجوری میخوابم همسرم تا میخواد پسرم بخوابه اون گریه می کنه فقط مامان
خداروشکر هزاران مرتبه الآن حال هردوتامون بهتر شده ولی هنوز دارو میخوریم
ولي اینجور مواقع ها آدم اطرافیانش میشناسه

نه والا اصلا نفهمید چطور از شیر گرفتم کی گرفتم و ...

نه بابا چه کمکی .. دو ساعت بچه های من رو نمیتونن نگه دارن

والا من کرج زندگی میکنم چندبار گفته بودم میخام از شیر بگیرم گفته بود نه نباید بگیری حتی پسرمم هیچوقت نمیزاره بگیری زوده از الان

منم دیدم مادرشوعرم میخاد دخالت کنه همش حرف ب شوهرم بزنه بگه زوده و اینا نزار بگیره من ب همسرم گفتم اینجا دست تنهام منو ببر خونه مامانم اینا شمال اونجا میگیرم برمی‌گردم همسرمم چیزی نگفت گفت باشه میدونستم اینجا میموندم عمرن نمیزاشتن با شوهرمم ب اختلاف میخوردیم
بهتررررر میخای چیکار بپرسه چیکار می‌کنی و اینا ولشون کن من اصلا محل نمیدم بهشون اون یه زره احترامی هم ک می‌زارم از سیاست هستش.

من نه تو بارداری ام و نه تو بچه داری ازشون هیچ انتظاری نداشتم و ندارم
هیچ کاری ام تا الان واسه منو بچم نکردن
ولی فهموندم بهشون که همینجور که من انتظار ندارم اونام نباید داشته باشن
عزیزم توقع ، توقع میاره

من به هیشکی جز شوهرم نگفتم
بعد که کامل گرفتم یکی یکی فهیدن

اون موقع ک از شیرمیگرفتم پیششون بودم کمکی نکردن همشم نق میزدن

من نگفتم ب کسی حتی ب مامانم. وقتی گرفتم تقریبا یکی دوماه بعدش پرسیدن منم گفتم از شیر گرفتم

من اصلا بهشون نگفتم یک ماه بعد گفتم

من دوست دارم ولم کنن کار به کارم نداشته باشن

سوال های مرتبط